دانلود رمان تاریکی شهرت از صدیقه مرادی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی، رازآلود
تعداد صفحات : ۳۶۴۹
خلاصه رمان : وقتی یک رابطه به بنبست عاشقی میرسد؛ همان جایی که دیگر احساسی باقی نمانده و هر چه هست حسرت گذشتهی بر جای مانده است، امکان ندارد تمام تقصیرها بر گردن یک نفر باشد! یک جایی… یک روز و حتی لحظهای قدِ چشم بر هم زدن هر دو نفر خودخواه شدهاند، عشق را به سخره گرفتهاند و فکر کردهاند بدون عشق هم سَر میشود! اما کاش انسانها میفهمیدند وقتی یک روز دو قلب خالصانه با هم پیوند میخورند هرگز بعد از آن نمیتوانند…
قسمتی از داستان رمان تاریکی شهرت
در اتاق باز است… لامپ روشن است و من با صورتی که چند بار آن را شسته ام تا رد گریستن بر رویش نماند مچاله شده ام گوشه ی تخت عقربه های ساعت مانده اند روی عدد سه و فهمیده ام امشب را تنها هستم. ساعت ها عکس هایمان را نگاه کرده و بلند بلند گریسته بودم.
عکس هایی که دوباره داخل آن کشو دفن شده و اکنون کز کرده روی تخت با بغض سر جنگ دارم! پتو را روی سرم میکشم و اشک در چشمانم میجوشد. به او فکر میکنم به حالش به اینکه در این لحظه کجاست و آیا لایو مرا دیده است؟
دست روی پلک های داغ شده ام میکشم و نم اشک را می گیرم نمیخواهم چشمانِ سرخ شده ام یک تصویر مسخره به نمایش بگذارند وقتی که دارم نقش زنی بی تفاوت را بازی میکنم. چشم ها همیشه حقیقت ها چشم ها همیشه حقیقت ها را فاش می کنند… امان از چشم ها…
حالِ دلِ هر انسانی را میتوان از خیرگی به چشمانش فهمید! صدای باز و بسته شدن در ورودی افکارم را قیچی میزند. هوشيار و البته هیجان زده گوش تیز میکنم. آمده است؟ تا حالا کجا بوده است؟ صدای قدم هایش سکوت خانه را می شکند. صدای قدمهایش ضربان قلبم را به تاختن میاندازد.