دانلود رمان تنهایی از مریم بوذری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۳۵۲۸
خلاصه رمان : چند ماهی بود حسابدار یکی از شرکت های وابسته به هولدینگ ساختمانی جاوید شده بودم که متوجه اختلاس مدیر اجرایی شرکت شدم …به زحمت شماره مهندس جاوید که به فرعون بزرگ معروف بود رو به دست آوردم و باهاش تماس گرفتم و از اختلاسی که تو شرکت درو پنجره سازی هولدینگ می شد خبر دادم ولی نمی دونستم خودم رو تو چه هچل بزرگی خواهم انداخت.
قسمتی از داستان رمان تنهایی
آخرین روز حضورمون تو شمال بود.. پنج شنبه بود و از صبح زود مشغول کار بودیم… مدام تلفن زده بودم و تلفن جواب داده بودم و کارهای مالی مربوط به پروژه رو با خلعتبری چك كرده بودم… غیر از کارای خانم خسروی (منشی۔ سابق جاوید) اینکار هم به من سپرده شده بود يك کار اضافه تر از
مسئولیت دستیار مهندس جاوید. جاوید بعد از اون شب دوباره همون رییس سخت قبل شد… هر چند نگاه های نافذ و جذابش موقع حرف زدن باهام تو صورتم گشت و یه حس غریب و غیر قابل باوری بهم القا می کرد.. ولی سعی میکردم خوددار باشم و مثل خودش فقط روی کار تمرکز کنم. نزديك
ظهر با چایی ای که آراز بهم تعارف زد سرم رو از لپ تاپ بیرون آوردم… بعد از گرفتن چایی تشکر کردم و او همونطور که چایی خودش رو مزه مزه کرد گفت: مهندس ازم خواستند برای فردا ناهار به ویلاشون دعوتتون کنم. مگه امروز کارمون تموم نمیشه و بر نمی گردیم؟ سرش رو به تایید تکون داد:
چرا… ولی فردا جمعه است.. گفتیم یکم استراحت کنیم. یاد قولی که دیروز به آنا برای برگشتن بهش داده بودم افتادم: راستش جناب حصاری من به دوستم قول دادم تا فردا باهاش به تهران برگردم.اگه منظورتون آنا خانمِ ایشون و خانوادشون هم دعوتن. بعد از موافقتم و رفتن آراز با آنا تماس گرفتم …