دانلود رمان برف گیجه از فاطمه سیاه پوشان کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، معمایی، روانشناختی
تعداد صفحات : ۹۵۶
خلاصه رمان : عود مجدد بیماری روانی کاوه باعث میشود که تصمیم بگیرد تا همراه همسرش آیدا به روستای پدری اش برگردد… روستای متروکه ای که میگویند چهارسال پیش بر اثر زلزله همه ساکنینش رو از دست داده… روستایی که شب ها بجای صدای زوزه گرگ ها، صدای شیون زنی به گوش می رسد و خانه ای که مدفن بزرگترین راز زندگی کاوه است… حقایق برملا و توهمات کاوه از نو شروع میشود… روستا تصمیم گرفته بعد از ۲۰ سال دوباره قربانی بگیرد… قربانی که به نظر میرسد این بار آیداست …
قسمتی از داستان رمان برف گیجه
بعضی از روزها حس میکنم یک اسطوره ی یونانی ام که از سر شوربختی به خشم خدایگان گرفتار شده و نفرینش کرده اند که تا ابد به خاطر پیش پا افتاده ترین مسائل بار عتاب دیگران را به دوش بکشد؛ در هفت سالگی به خاطر نمرهی کم املا، در هفده سالگی به سبب غیبت از مدرسه و در بیست و
هفت سالگی برای خواب ماندن و ترک و نکردن خانهی پدری همسرم در ساعت مقرر. آه میکشم ساعت نه و نیم صبح است، من برای رفتن خواب مانده بودم و حالا معذب با زانوهایی بهم فشرده مماس با سفره گلدار رو به روی جمیله خانم نشسته ام و خیره شده ام به فرنی رقیق مقابلم که با
وجود گرسنگی ام هیچ میلی به خوردنش ندارم. از جایی نزدیک خانه صدای حیوانی میآید که مرددم گوسفند است یا بز اما هر چه هست مطمئنم ذره ای از شیرش در این فرنی دخیل نیست و تماما آب و آرد و شکر است. شمه ای دیگر از مهمان نوازی مادرشوهر عجیب و غریبم. قاشقی از محتویات
بشقاب مقابلم بر میدارم و جلوی دهانم میگیرم هنوز خواب آلودم، تمام دیشب خواب های پریشان دیده ام خواب فرار، مرگ، گم شدن و نگاهی مثل شب قبل ترش مدام رویم سنگینی میکرد. فرنی را مزه مزه میکنم و زیر چشمی به جمیله خانمی که بغ کرده صبحانه اش را میخورد نگاهی میاندازم …