دانلود رمان آیه های سیاه (جلد دوم) از سحر ممبنی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۳۶۸
خلاصه رمان : آدم ها یکبار میآیند هزاربار می روند. مگر یک قلب چند بار می تواند شکافته شود؟! چند بار می تواند از یک حجم سنگین خالی شود و مثل توری که پاره شده همینطور آویزان بماند تا زمان، سوزن تیز و بی رحمش را بردارد کُند و پر حوصله کوک بزند زخمِ قلبی را که با هر وصله تنگتر می شود.
قسمتی از داستان رمان آیه های سیاه
تازه از تهران برگشته بودند خسته و سرگردان تر از قبل. هدایت پر از فکر خیال بود خوابگاه ظرفیت نداشت و مانده بودند معطل چه کنند مسئول خوابگاه ها گفته “فعلا خونه بگیرید” و چند آدرس امن داده بود اما این به مذاقش خوش نیامده بود. حرفی نزد که دخترش را ناامید کند اما تمام
مسیر چند ساعته را در فکر فرو رفته بود. انگار قولی که به اکرم داده بود ماند رو دستش! پروانه و اعظم منتظر چشم دوخته بودند به لبهایش و او در غیاب اکرم ماجرا را مختصر تعریف کرد. پروانه پرسید:تنها بره تهران؟ تو یه خونه خودش تنها؟ خورد و خوراکش چی رفت و اومدش؟ شب کی پیشش
می خوابه! اعظم گفت: خوبه والله ما شوهر کردیم و هنوز اختیار تنها تا سر کوچه رفتن نداریم! هدایت بیحوصله گفت: تو شوهر کردی بابا، اختیار دارت من نیستم. نمیخواست در حضور اعظم حرف بیشتری از دانشگاه اکرم بزند.ساکت خیره شد به صفحه تلویزیون اعظم با یک دست بهار که میخواست
برود دنبال بازی را گرفت و دست دیگر را روی پا کوبید و گفت: میدونی چرا شوهر خواستم؟ مگه حرفتون این نیست که تو شوهر خواستی و اکرم دانشگاه؟ شوهر خواستم چون عاقبتی جز اونو بهم نشون ندادین؟ بابا تو میذاشتی من با دوستام تا سر کوچه برم؟ مگه من چند سال از اکرم بزرگترم؟