دانلود رمان معشوقه شیطان از سما اسفندی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۷۲۱
خلاصه رمان : -شیطان اینه؟ با تعجب به منصور نگاهی انداختم. -اره قربان اینه. -اما اینکه… -اره یه زنه؟ گول قیافه مظلومشو نخورید قربان، مارمولکیه که دومی نداره. متعجب به دختر مقابلم نگاهی انداختم. چشمان کشیده، قد متوسط، اندام مزون. -میبینی اقا چشماش خدای شرارته بهش میگن شیطان ساکت این دختر بیشتر به الهه زیبای رم باستان می خورد تا شیطان ساکت. -چرا ساکت؟ -چون اون لالِ قربان. بیاختیار قهقهای زدم یک دختر بچه لال اینجوری تن و بدن این نره غولها رو لرزونده؟ -پاشو خودتو جمع کن مرد …
قسمتی از داستان رمان معشوقه شیطان
نگاه آن دو تازه متوجه من شد و همین هم باعث شد دست از گریبان هم بکشند. گوشی را با یک دست از جیبم بیرون کشیدم و با تنی لرزان بر روی کیبورد حک کردم. _همه گمشید بیرون. صدای پخش شده در سالن باعث شد قصد کنند لب به اعتراض باز کنند که دوباره با سرعت نوشتم: حالا گمشید!
کمتر از چند ثانیه سالن خالی شد حال من ماندم و خوانی که از شدت عصبانیت تنش میلرزید. اسلحه را مدام تکان می داد. رنگهای برجسته چشمهای سرخ و نفسهای تندش باعث شده بود گرگ در درونش از کاور انسانیش بیرون جهد و برای حمله و دریدن جان دشمن گارد بگیر با قدمهای شمرده فاصله
چند قدمی را طی کردم من قدرتی برای بیان کلمات نداشتم پس خوان از تسلی کلامی محروم بود. به فاصله چند سانتی اش ایستادم نگاه غرق شده در خونش حرکاتم را ارزیابی میکرد دستش همچنان معلق درهوا در پی چکار جولان می داد. آرام دست هایم را بالا آوردم از کنارش گذراندم و اجازه
دادم جایی در پشت عضلانی اش فرود بیاید. بدن سفت و منقبض خوان شوکه زده قصد عقب نشی داشت اما من مصرانه او را در بر گرفتم ثانیه ها از هم پیشی گرفتند شاید دقیقه ها هم سبقت گرفتن دقیقا مادامی که قصد کردم او را رها کنم مرا چنگ زده مجدد به خودش نزدیک کرد. _بمون …