دانلود رمان صحرای ویرانگر از فرشته تات شهدوست کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۴۱۶
خلاصه رمان : زمانی که پلیس موفق نمی شود پرونده قتل پدر صحرا را به سرانجام برساند، اشخاصی مجهول با مزاحمت های تلفنی و پیامک های مشکوک، باعث آزار و اذیت این دختر می شود… و درست زمانی که صحرا حس میکند به بن بست رسیده است و برای نجات جان خانواده اش هیچ چاره ای جز تسلیم شدن ندارد، پای مرد مرموزی به نام امیرسام پناهی هم با یک راز بزرگ به زندگی اش باز می شود.
قسمتی از داستان رمان صحرای ویرانگر
–آخ کمرم.خسته شدم صحرا! یه رحمي بكن. صحرا با اخم نگاهی به صورت عرق کرده ی او انداخت و دسته ی چمدانش را کشید: پرچونگی نکن. بگیر اینو !چشمان سپیده از تعجب گرد شد: یاعلی؛ دیگه چی؟ مگه من بارکشم؟ بده خدمتکار. – غلاف کن زبونتو ورور جادو ! نیاوردمت هتل قصر که ناز و عشوه می ریزی.
کدوم خدمتکار؟! بگیر گفتم! سپیده با توپ پر به یکی از کارگرها اشاره کرد: مگه واسه اسباب کشی نیومده؟ چجوری چمدون به این بزرگی رو از پله ها ببرم تو؟ و بی توجه به صورت سرخ شده از عصبانیت صحرا، دست هایش را روی سینه جمع کرد و سرش را جهت مخالف او گرفت. لوس بود ته تغاری ریحانه،
نثر و پرمدعا! اخلاق سپیده دقیقا نقطه ی مقابل صحرا بود؛ و او هم در حال حاضر اعصابی برای کل کل کردن با خواهرش نداشت. پوفی کشید و به حالت عصبی چمدان را جلوی پای سپیده پرت کرد. دخترک از ترس جیغ کشید و عقب رفت. نگاه حیرانش را از چمدان وارونه گرفت و به صحرا انداخت.
نفسش بند آمده بود: چته دیوونه؟ تو… تو این پر شکستنیه. وای خدا اگه آینه ام …!اونو مامان از پاریس… خونش از این همه بی تفاوتی به جوش آمده بود. میان کلامش تشر زد: به درک که نمیبری. دختره ی احمق ، فکر کردی هنوزم کاخ نشینی و صدتا خدم و حشم زیر دست و بالت خم و راست میشن؟