آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان جانان از الهه آتش دانلود رایگان

رمان جانان از الهه آتش با لینک مستقیم

دانلود رمان جانان از الهه آتش کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 3792

رمان جانان

خلاصه رمان : جانان، توی هفده‌سالگی‌اش توی یه تصادف وحشتناک، هم زندگیشو از دست داد، هم صورتشو. اون تصادف فقط یه سانحه نبود؛ نقطه‌ی پایان بود. جانان همیشه فکر می‌کرد مادرش و برادر بزرگ‌ترش باعث اون اتفاق بودن. شاید چون تو لحظه‌های آخر، هیچ‌کس نبود که دستشو بگیره. وقتی پزشک قانونی یه جسد سوخته تحویل خانواده داد، همه باور کردن که اون مرده. جنازه‌ای که هیچ‌کس دیگه‌ای برای شناساییش نبود، شد پایان نام جانان. اما حقیقت این بود که جانان زنده بود. توی بیمارستان، با بدنی زخمی و روحی شعله‌ور، چشم باز کرد. تنهایی، خشم، نفرت… همه باهاش بیدار شدن. یکی از پزشکا، که تنها کسی بود که بهش مثل یه انسان نگاه کرد، اون رو به فرزندی گرفت. جانان چند سال بعد، با جراحی‌های متعدد، چهره‌ای جدید پیدا کرد. نه فقط صورتش، که کل زندگیش تغییر کرد. هفت سال بعد، توی یه مراسم رسمی، رو در روی برادرش ایستاد. مردی که حالا موفق و مشهور شده، اما اون رو نشناخت. جانان زیبا، با وقار، درست همون جایی بود که نباید می‌بود. اما اومده بود. برای چی؟ برای انتقام؟ برای جواب؟ یا شاید برای نجات خودش از گذشته‌ای که هنوز تموم نشده…

قسمتی از داستان رمان جانان

 سورن نه به حرف او توجهی کرد و نه به زوری که جانان برای جدا کردن خودش از او به کار می برد . تنها حلقه دستش را تنگ تر کرد و جانان را بیشتر از قبل به خودش چسباند – ببينن ، برام مهم نیست حداقل اینجوری می فهمن که صاحاب داری . جانان با دیدن لباس های پر زرق و برق زیبا انگار شور و هیجان ریزه ریزه در رگ هایش جریان پیدا کرد و باعث شد بی خیال همه چیز شود و تنها با چشمانی چراغانی و هیجان زده به لباس های مجلسی نگاه کند جلوی یک بوتیک لباس شب فروشی ایستاد و لباس های داخل ویترین را برانداز کرد . – خیلی قشنگه . – کدوم ؟ – اون سفيده . – تو و مامان چرا زدید تو خط سفید . آره قشنگه ولی …….. به نظرت یه ذره زیادی کوتاه نیست ؟ جانان به قد لباس که شاید تنها چهار پنج انگشت از باستن پایین تر بود، نگاه کرد . زمانی که زنانه و مردانه جدا بود.

دیگر بلندی و کوتاهی لباس آنچنان اهمیت نداشت زنونه مردونه جداست سورن نگاهی به دو زنجیر بر سر شانه های لباس و یقه دکلته مانندش انداخت . لباس از آن مدل لباس های جذبی بود و پستی و بلندی های بدن را به بهترین نحو به نمایش می گذاشت . کلا یه متر پارچه برده ؟ – به نظر من که خوبه می خریم ولی جلو من بپوش . جانان نگاهش سمت چشمان دریایی او چرخید و باز هم قلب و دلش فرو ریخت پوشیدن چنین لباسی جلوی سورن ؟ حتی فکر به آن هم سرتاسر وجودش را غرق در آتش میکرد – تو در هر شرایطی فقط به فکر سوءاستفاده خودت باش . – بابا جان اصلا زنونه باشه ، نمی شه که چون زنونه است هر مدل لباسی که دلت می خواد بپوشی جانان با اخم کاملا سمتش چرخید و دست به کمر زد و طلبکار نگاهش کرد . – یعنی چی؟ فکر نمیکنی داری الکی زور میگی ؟ داری کم کم محدودم می کنی ؟

كجا محدودت میکنم ؟ یعنی اگر زیر شلواری دوست داشته باشی میپوشی میری عروسی ؟ هر جایی لباسای خاص خودش و داره . یه لباس بگیر لااقل یه ذره بلندتر باشه – تو فقط میخوای محدودم کنی. الان این و میگی یه چند وقت دیگه یه چیز دیگه میگی . – خیلی بهش علاقه داری برو بپوشش جانان با همان اخم وارد بوتیک شد و لباس را برای پرو ، از مرد فروشنده درخواست کرد . لباس را تحویل گرفت و سمت اطاق پرو رفت و سورن کیفش را گرفت داخل رفت و مانتو و شلوار و بلیزش را درآورد و لباس را با احتیاط به تن زد. لباس آنقدر تنگ بود و چسبان که جانان حس میکرد نفسش برای لحظه ای کیپ شد. به زور زیپ مخفی لباس را بالا کشید و قسمت سینه لباس را روی تنش درست کرد . لباس بسیار زیبایی بود . مخصوصا پارچه لمه سفید لباس که انگار رگه هایی از رنگ طلایی هم درونش دیده میشه

نگاهش سمت پایین لباس کشیده شد . قسمت پایینی لباس کاملا چسبان بود و میترسید اگر بخواهد قدم از قدم بردارد، لباس بالاتر رود و لباس زیرش بیرون بیفتد . نگاهی از پهلو به باستن برجسته اش که حسابی رخ نمایی میکرد انداخت . به قول سورن لباس خیلی بیشتر از آنچه فکرش را میکرد کوتاه بود . حالا که پوشیده بودش به این نتیجه رسیده بود که خودش هم رویش نمیشود چنین چیزی را بپوشد که حتی با آن جرعت نمی کند خم شود. نگاهش سمت پایین لباس کشیده شد . قسمت پایینی لباس کاملا چسبان بود و میترسید اگر بخواهد قدم از قدم بردارد، لباس بالاتر رود و لباس زیرش بیرون بیفتد . نگاهی از پهلو به باستن برجسته اش که حسابی رخ نمایی میکرد انداخت . به قول سورن لباس خیلی بیشتر از آنچه فکرش را میکرد کوتاه بود. حالا که پوشیده بودش به این نتیجه رسیده بود که خودش هم رویش نمیشود چنین چیزی را بپوشد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: جانان
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: الهه آتش
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 3792
  • حجم: 8 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 10 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=12188
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |