دانلود رمان کیلومتر صفر از شیوا بادی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۵۳۸
خلاصه رمان : علی، مردی مذهبی و سر به زیره که برای گرفتن حق برادرش دختر دشمنشون رو میدزده ، دختری که تازه از آلمان برگشته و در قید و بندهیچی نیست و حسابی دل از پسرمونن میبره!
قسمتی از داستان رمان کیلومتر صفر
پروین زن بهرام خودش را جلوی در رساند تا با چشمان خودش همتا را ببیند. هنوز باورش نشده بود که دخترک گم شده، برگشته است ! مقابل همتا ایستاد و با دقت به صورت و سپس سر تا پای همتا نگاه کرد. _چیزی شده زن عمو؟ تازه به خود آمد و با دستپاچگی لبخند زد: نه… نه دخترم… سلام…
خوبی؟ خوش اومدی! سلام کردم ، متوجه نشدید! خنده ای کرد و دست راستش را مقابل دهانش گرفت: اوا ببخشید… ههه… راستش… انقدر تعجب کردم که هول شدم! همتا ابرو بالا انداخت و پرمنظور جواب داد: بله دیگه، دختری که قرار نبوده دیگه برگرده، صحیح و سالم جلوی روتون ایستاده!
_این چه حرفیه همتا جان! به پشت سر پروین نگاه کرد و با دیدن عمویش، نگاه و لحنش تلخ شد! _به به… عموی نمونه! چه عجب… ما شما رو دیدیم. بهرام اخمش عمیق شد و نزدیک تر آمد! _چی میگی بابا جون؟ نکنه برعکسه و بجای تو من نبودم؟! _همتا پوزخند زد… پوزخندی به تلخی قهوه ترک!
_اول اینکه لطفا دیگه به من نگید باباجون! فقط بابام منو این طوری صدا میکرد… سپس نگاهی به پروین و بهنام و مجدداً بهرام انداخت و ادامه داد: ثانياً … مطمئن باشید اگر برعکس بود و شما بجای من ربوده میشدید و نبودید… من زمین و زمان و بهم میدوختم تا شمارو نجات بدم! نه عمو… برعکس نشده …