رمان پیرمرد و دریا از ارنست همینگوی دانلود رایگان

رمان پیرمرد و دریا از ارنست همینگوی با لینک مستقیم

دانلود رمان پیرمرد و دریا از ارنست همینگوی کامل رایگان

ژانر رمان : خارجی، داستانی

تعداد صفحات : ۸۰

خلاصه رمان : این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید. پیرمرد و دریا واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که در دوره زندگی‌اش به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاش‌های یک ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزه‌ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی می‌گردد….

قسمتی از داستان رمان پیرمرد و دریا

او پیرمردی بود که با تنها قایق پاروئیش، در آب های خلیج ماهی صید می کرد. هشتاد و چهار روز می گذشت و حتی یک ماهی هم صید نکرده بود. چهل روز اول با پسرکی بود اما بعد از آن، پدر و مادر پسرک گفته بودند که این پیرمرد در نهایت بدشانسی گرفتار شده،

بنابراین دیگر موردی ندارد که او در قایق پیرمرد بماند، از آن روز پسرک هم به حرف پدر و مادرش گوش کرد و عازم قایق دیگری شد و در هفته اول سه ماهی درشت صید کرد. پسرک با اینکه در قایق او دیگر کار نمی کرد اما از اینکه می دید پیرمرد هر شبانگاه با دست خالی بر می گردد، متاثر بود.

با این وجود به پیرمرد کمک می کرد و طنابها و قلاب ماهی گیری و نیزه و بادبان را برایش جمع می کرد. بادبان قایقش با گونی هایی که کف اتاق وصله شده بود. بادبان همچون پرچمی که غصه شکستی جاودانی را بازگو می کند بنظر می رسید… صیاد، پیر مردی لاغر بود و ظاهری استخوانی داشت.

در پشت گردنش چین بزرگی بود و پوست صورت آفتاب سوخته اش در تابش آفتابی سوزان در آن گرمسیر، مانند زخم سرطان بنظر می رسید. این لکه ها حتی تا پوست دستانش گسترش یافته بودند. کف دستانش بر اثر کشیدن طناب ماهیگیری، هنگامی که ماهی های بزرگ صید می کرد، پینه بسته بود….