آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان مهربانگ از بنفشه موحد دانلود رایگان

رمان مهربانگ از بنفشه موحد با لینک مستقیم

دانلود رمان مهربانگ از بنفشه موحد کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، معمایی

تعداد صفحات : 2883

رمان مهربانگ

خلاصه رمان : کیاشا رادمان…
مردی که مدتهاست به دور از خانواده و حواشی‌شان آن سر شهر زندگی مجردی برای خودش ترتیب داده است
با قتل برادرش بر سر ناموس،دوباره بازمیگردد
مردی کینه ای و انتقام جو که هدفش تنها خواهر بیگناه قاتل است…روژان اخوان
مهربانگ….فریاد عشق

قسمتی از داستان رمان مهربانگ

لب روژان کمی کش آمد. واقعا میخواست او را به مادرش معرفی کند!!! بینی در موهایش کرده بود و عمیق بو می کشید… آرام در گوشش پچ زد: اگه بهش می گفتم کسی تو زندگیمه… صد در صد مخالفت میکرد… از بعد کیانوش گیر داده که خودم برات زن میگیرم… یه جورایی حق داره… انتخاب کیانوش… انتخاب اشتباهی بود… همه ی ما از این وصلت ناراضی بودیم. چرا صحبت راجع به برادرش برایش سخت شده بود؟! اسم کیانوش که می آمد نفس کیاشا تنگ میشد… اینکه نداشته باشدش هنوز هم هر وقت دلتنگ میشد مقصدش آرامگاه ابدی برادرش بود. خیره در سنگ سرد قبرستان…. تاریخ طلوع و غروب یکدانه برادرش را میدید و هندزفری در گوش… به ویس های باقی مانده از او در تلگرامش گوش میداد. ویس هایی که حالا دونه به دونه کلمات و حتی ادا کردنش را هم از بر بود… آرام میشد… اشک نمیریخت… با خود عهد کرده بود که اشک نریزد و فقط اشک درارد. روژان در سکوت به حرف هایش گوش میداد…

بی برادری سخت بود…. خیلی سخت. اینکه برای ثانیهای دوران را نداشته باشد روانیش میکرد… یک سالی که اسیر بند زندان بود… شبی نبود که روژان با تصور نبودنش تا صبح گریه نکند… تا آمدن کیاشا …. از همان روز اول مهرش بر دلش افتاد… روژانی که یک محله خود را می کشتند تا نیم نگاهی نثارشان کند. حالا دلش اسیر مردی شده بود که به بهانه ی انتقام نزدیکش شده بود. بیشتر درون آغوشش فرو رفت. او خوب میدانست کیاشا برایش خطرناک است ولی از ترس خودش به خودش پناه میبرد. فعلا این تنش نداشتنها … مانند آرامش قبل از طوفان بود… ولی او همین آغوش طوفان زده را هم دوست داشت… به شرطی که پای زن دیگری درمیان نمیبود. نه سارا و نه هیچ زن دیگری…. احمق بود؟ حماقت هم میشد نامش را گذاشت… کیاشا آغوشش را تنگ تر کرد. من قرار بود از تو انتقام بگیرم… حالا اینجوری میای میری تو بغلم…

چشم بست و سرش را به سینه ی عریانش چسباند. یه روزی متوجه میشی که اشتباه میکنی… دوران با زن داداش تو کاری نداشت. دوست نداشت بگوید ولی آرام پچ زد. تو داری اشتباه میکنی… دوران و با گلنار دیدن… عکساشونم واسم فرستادن..میخوای ببینی؟! گوشی را مقابل چشمانش گرفت و عکس ها را ورق زد… راست میگفت … دوران در کنار همسر کیانوش….. ناباور نگاه بین گوشی و چشمان کیاشا رد و بدل کرد. قلبش شروع به تپیدن کرد… سریع روی تخت نشست… حالش بد شده بود… دوران… باورش نمیشد برادر سر به زیرش با زن شوهرداری دوست باشد که از قضا مضنون به قتل شوهرش هم هست… چرا زندگی روی خوشش را به او نشان نمیداد… تا کمی لبخند روی لبش نقش می بست … جنجال جدیدی بر پا میشد… چشمانش تر شد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: مهربانگ
  • ژانر: عاشقانه، معمایی
  • نویسنده: بنفشه موحد
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 2883
  • حجم: 9.08 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 583 بازدید
  • 40,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=6125
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.