دانلود رمان آینه قدی از سحر مرادی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، ازدواج اجباری، انتقامی
تعداد صفحات : 2855
خلاصه رمان : آیهان فشن بلاگر، مغرور ومعروفی که با یک کینه و حس انتقام قدیمی تن به ازدواج بامروارید دختر حاج بهرام ثروتمند ترین جواهر فروش شهر میدهد تا به تقاص زخمی که حاج بهرام بر قلب خواهرش گذاشته است…بر سر مروارید بیاورد. تقابل عشق و مذهب در عاشقانه هایی نفسگیر…
قسمتی از داستان رمان آینه قدی
هنوز یک قدم فاصله بینشان مانده بود که با یک حرکت لباس خواب را از تنش در اورد، نگاه بی قرار آیهان سور چرانی به راه انداخته بودند اما حالش زیادی دگرگون بود. نمی توانست اینجا بودن و این حال مروارید را هضم کند و مدام از خودش مپرسید مروارید امده است که پیش قدم به سرانجام رساندن این پیوند باشد؟ پس این حال سرگردان و پریشانی نگاهش چه بود که خیالش را پس میزد؟ آیهان با غیظ فرو خورده دل داد به نمایش مروارید و دلواپس منتظر سکانس پایانی ماند
این تنها راه بود که در ان لحظه به ذهنش مرسید. پیش از انکه بخواهد رفتاری نسنجیده انجام بدهد همه میگن مردها عاشق یه زن هات و پر انرژین- .فول …فولم برات. مروارید مخندد بلند و نامتعادل، انگشتش روی اول ری دکمه ی پیراهن آیهان منشیند و بغض چنپه میزند به جانش. حال آیهان هم دست کم از او نداشت. معلق مانده بود وسط دلهره و اشوب درونش.
مروارید دوم را که باز کرد نفسش هم سنگین تر شد. هنوز به سوم نرسیده بود که گونه هایش خیس شد اما خندید، پیراهن ازاد شده را رها کرد و زیر نگاه عاصی و نگران آیهان دستش به سمت کمربندش رفت، حالا نفس های هر دویشان باهم تلاق پیدا کرده بود و پنجه های محکم شده ی آیهان دور پهلوهایش تمام جانش را به یغما برد: مروارید نالید من بار اولمه ولی تو…؟ – .صدایش شکسته بود مثل ضجه زدن. بهتر از من بلدی با تجربه جان