آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان لرد تاریکی از ‌شقایق لامعی دانلود رایگان

رمان لرد تاریکی از ‌شقایق لامعی با لینک مستقیم

دانلود رمان لرد تاریکی از ‌شقایق لامعی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، تخیلی، معمایی

تعداد صفحات : 615

رمان لرد تاریکی

خلاصه رمان : در دل تاریک‌ترین جنگل شهر، راز بزرگی پنهان شده؛ قبرستانی که قرن‌هاست در سکوت مدفون مانده و افسانه‌های بسیاری در اطرافش شکل گرفته است. قصه‌ی ما درباره‌ی لاراست؛ دختری که ذهنش پر از خیال و رؤیاست و همین رؤیاپردازی، پای او را به آن قبرستان مرموز باز می‌کند. لارا، برای ثبت خاطراتش، بر قبری می‌نشیند که در واقع زندان پادشاهی افسانه‌ای از دنیای دراگونیاست؛ پادشاهی که در قالب سنگی محبوس شده. و حالا… تنها کسی که توانایی گشودن این زندان را دارد، خودِ لاراست؛ دختری که بی‌آنکه بداند، قهرمان افسانه‌ی لُرد تاریکی است.

قسمتی از داستان رمان لرد تاریکی

مدوسا دستش را به سرش گرفت و زیر لب غرید: -از روزی که اون موجود بی خاصیت عوضی پا به این سرزمین گذاشته یک آب خوش از گلوی من پایین نرفته. بلاخره فهمیده بود که یک انسان، پا به میدان نبرد گذاشته است. پیشگویی که سال ها پیش انجام شده بود حالا به حقیقت پیوست و اکثر آینده بینی های این ساحره درست از آب در می آمد. حالا چیزی که دیده بود، بدجور مدوسا را از روزهایی که پیش رو بودند ترساند. ساحره همین که پایش را از قصر بیرون گذاشت، ابرها غرشی سهمگین کردند و قطرات بالا زمین قصر را نم نم خیس کردند. درهای قصر که صفحه هایی فولادی و مشبک بودند پایین آمدند با صدای محکمی پشت سرش بسته شدند. جادوگر به وضوح ترس را در چشمان مدوسا دیده بود وحالا بند بند وجودش فریاد کنجکاوی را سر می دادند. دستش را روی گوی کشید و چشمانش را بست و ورودی به زبان آورد.

وردی که آخرین تصاویر نشان داده شده ی گوی را بازگو می کرد. – اومبرا اومبرا لومیناس. و گردباد توی گوی افتاد و سپس، مه های تیره کنار رفتند و تصویری توی گوی افتاد که چشمان پیشگو با دیدنش گرد و وحشت زده شد. سریع گوی را توی شنل بی ریختش چپاند و با عجله از قصر فاصله گرفت و همان طور که جلو می رفت زیر لب زمزمه کرد: -همه چیز نابود می شه، همه چیز نابود می شه. مرگ نزدیکه، مرگ نزدیکه. انگار عقلش را از دست داده بود، باورش نمی شد با جفت چشمان خودش چیزی را دید که الان از هر رازی توی این سرزمین مرگبار تر بود. با عجله در شراب خانه را باز کرد و شنلش را از سر انداخت و با صدای بلند و وحشت زده ای گفت: -همگی گوش کنین، پایان دنیا نزدیکه! مدوسا، زاده ی شر و تاریکی صدای سوختن و بوی چوب سکوت قصر را شکسته بود. درحالیکه به نقشه ی توی دستم نگاه می کردم گفتم:

-ولی من هنوز نفهمیدم، چطوری قراره سرزمین رو پس بگیرین؟ ایوا روی صندلی لم داد و گفت: -هنوز هم نمی دونیم. به مژه های سفید و پوست رنگ پریده اش نگاه کردم. اگر در دنیای انسان ها بود به احتمال خیلی زیاد او را زال صدا می کردند. بر خلاف ابروهای سفید و کمرنگش، مژه های پر و سفیدش که انگار برف روی آن ها نشسته بود و به یکدیگر چسبیده بودند، لب های صورتی کمرنگی داشت. لرد خم شد با میله ای آهنین چوب های میان آتش را جا به جا کرد و گفت: -تا الان می دونیم که قطع به یقین مدوسا از وجود تو با خبره، همین اون رو ترسونده و کاری کرده که دست به کار بشه. گردنش را چرخاند به عمق چشمانم خیره شد و گفت: -نقشه همونیه که لارا گرفت، جوری اون رو ضربه می زنیم که نفهمه از کجا خورده. زین از سرسرا گذشت و در حالیکه پا به سالن می گذاشت گفت.

-ولی برای شروع هر نقشه ای نیازمند یه لشکریم، یه ارتش هرچند کوچیک ولی موثر. ایوا بشکنی در هوا زد وگفت: -و می تونیم افرادی که هنوز به رهبری لرد باور دارن رو پیدا کنیم و به سمت خودمون جذبش کنیم. -اما باید خیلی دقت کنیم چون همیشه یه نخاله توی جمع حضور داره. با شنیدن جمله ی من هر سه نفر آن ها گیج به سمتم چرخیدند، لبخند دندان نمایی زدم و گفتم: -نخاله یعنی ناتو، معمولا به بچه های کلاس می گفتن خصوصا اون هایی که همیشه جمع رو بهم می ریزن و نقشه های دیگران رو خراب می کنن. لرد یک تای ابرویش را بالا داد و با چشمان بنفش رنگش گفت: -چه کلمه ی عجیب و تازه ای. شانه هایم را با خنده بالا انداختم و گفتم: -بر می گردیم سر اصل مطلب. یادمه راجب خون سیاه یه چیزایی گفتین، اون چه قابلیتی داره؟ لرد مثل استاد باستان شناسی شروع به توضیح کرد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: لرد تاریکی
  • ژانر: عاشقانه، تخیلی، معمایی
  • نویسنده: حدیث افشار مهر
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 615
  • حجم: 3 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
30,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 8 بازدید
  • 30,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=13656
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.