آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان گیسو کمند جلد دوم از نگین حبیبی دانلود رایگان

رمان گیسو کمند از نگین حبیبی با لینک مستقیم

دانلود رمان گیسو کمند از نگین حبیبی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 425

رمان گیسو کمند جلد دوم

خلاصه رمان : اومدمو مامان مُردبغضم گرفتدستم که توی دست بابا بود فشرده شدتا حالا اینکارو نکرده بودنگاهش کردم که دیدم خم شدهنهاز روی محبت نبوده که دستمو فشرده..نگرانش شدمآروم گفتم: –باهنوز به بادوم نرسیده بودم که پخش زمین شد!!!با وحشت سرجام خشک شدمچی شد؟مردم جمع شدنبی اختیار اشکام روی گونه هاش تپلم می ریخت نشستم و صداش زدمجوابی ندادچشماش باز بودو حرفی نمیزدآخه چی شده بود؟

قسمتی از داستان رمان گیسو کمند

گذاشته بودم روی سرمپرستاری رفت سمت پذیرش و گفت: –موبایلشو پیدا کردیمبیا به یکی زنگ بزن. بعدشم برگشت طرف منزانو زد جلومو لبخند مهربونی زد و گفت: –گریه نکن عزیزمبابا خوب میشهاما کارم باز گریه بودپرستار لبخند تلخی زد و دستمو گرفت و ب ُرد توی حیاط بیمارستانروی یه نیمکت نشوندم و گفت: گریه نکن ت ُپ ُلی…. نگاهش کردمو با گریه گفتم: –بابام؟ دوباره یه لبخند تلخآخه چرا اینجوری لبخند میزنن؟پرستار دستی به موهای لخت و کوتاه مصریم کشید و گفت: مامانت کجاست؟ بابا میگه زیر خاکتهمیگه من وقتی اومدم اون رفتپرستار لبشو گزید و زیرلب گفت: دختره بیچاره… –خانوم؟بابام چی شده؟ لبخندی زد و گفت: باباتیدفعه صدای داد و بیدادی پشت سر پرستار اومد که هرلحظه نزدیک تر میشد: –آخر داداشمو به کشتن داد!اول زن داداشمو!

حالا داداشمو کشت! پرستار کنار رفت که عمه سلیمه رو دیدم!با وحشت نگاهش میکردمواقعا می ترسیدم ازشبا خشم نگاهم کردو گفت: –باباتم سکته دادی!دیگه راحت شدی!نحسپرستار با اخم پرید وسطو گفت: خانوم محترمعمه بی توجه بهش دستمو کشیدو گفت: نشونت میدمدختره ی نحس.. –هوی یابو! از فکر بیرون اومدمو به حامد که سمت پنجره من خم شده بود گیج نگاه کردمو گفتم: ها؟ حامدیه ساعت کجا سیر میکنی؟!بیا پایین! رفت کنار و من پیاده شدمدنبالش راه افتادمدر همین حین به مردم اطرافم نگاه میکردمبه جایی نگاه کردم که باباهمون جا افتاده بوداشک جلوی دیدمو گرفتولی اجازه باریدن ندادموارد کوچه ی خلوتی شدیمترسیده بودمزیر سایبون یه مغازه که کرکره ا ش پایین بود وایسادکنارش وایسادممدتی نگذشته بود که یه مرد و پسر دیگم به ما اضافه شدن

مینی بوسی جلومون ترمز کردحامد درشو باز کردو اشاره کرد برم بالارفتم بالا پشت سرم پسره اومدحامد درو بست و به راننده چیزی گفت و رفتنخبالان چیکار کنمراننده که اعصاب نداشت گفت: د بشین دیگه! اوه اوه!الان میزنه چک و چالمو میاره پایینسریع رفتمو یه جا نشستمچقدر گرم بوداه اه گند بزنن به این آهنگی که گذاشتیاز آهنگای قدیمی که نصف بیشترشون فقط آهنگه و کسی نمیخونه خوشم نمی یومدزیرلب گفتم: –مادام نیستی ببینی کمند قراره چی بکشه! مادام؟ با ترس برگشتم سمت بغل دستیمیه دختر تقریبا هم سنمابروهاش بالا پرید و با نیش باز گفت: چرا ترسیدی؟مادام کیه؟ ُهل شدماصلا این دهن چفت و بست نداره!اهسعی کردم خونسردیمو حفظ کنم گفتم: چیزهکسی که قبلا پیشش کار میکردمآهایی گفت و روشو برگردوند

اصلا من چرا باید به این جواب پس بدم؟ایشسرمو به پشت صندلی تکیه دادم..این از اولین سوتی!خدا بقیشو به خیر کنهیهویی همون دختره برگشت سمتمو گفت: من اسمم سپیده ست!تو چی؟ دوباره با ترس برگشتم سمتشاین چرا یهو جنی میشه؟!پوفی کشیدمو گفتم: –کمند. رومو برگردوندم و اجازه حرف زدن بهش ندادممدتی گذشت که دستیار راننده پا شد و روی چشمای همه یه چشم بند گذاشت و پرده اتوبوسو کشیداوه!چقدر تاریک شدانمیدونم چقدر گذشت که دستی روی موهام که از شال اومده بود بیرون کشیده شد و گفت: شامپوت چیه؟ اوف!اینکه دوباره دهنشو باز کردشونه امو بالا انداختمو گفتم: دقت نکردمچیزی نگفتصدای دری اومدفکر کنم دروازه بودوارد شدیمبوی گلا زد به دماغم!توقف کردیمهمون مرده داد زد: –پیاده شین

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: گیسو کمند جلد دوم
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: نگین حبیبی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 425
  • حجم: 4 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 7 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=11790
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.