دانلود رمان هنگامه از فهیمه رحیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۷۷
خلاصه رمان : این کتاب ادامه داستان هنگامه از سه گانه زخم خوردگان تقدیر است.. سال ها گذشت.. سالهایی که بدور از نظام در تنهایی و غم سپری شد.. اما هنگامه قول داده بود تا ایستادگی کنه و به خودش و دیگران ثابت کرد از هیچ به همه چیز رسیدن یعنی چه.. حالا بعد از سالها دوباره نمی توانست نسبت به او یگانه عشقش که در حال نابودیست بی تفاوت باشه.. حلقه ی مهری که هنوز گسسته نشده او را وادار به ملاقات نظام می کرد.. تصمیم گرفت راهیه شیراز شود.. همه کارها توسط وکیلش انجام شده بود.. فقط مانده بود ملاقات او با نظام و سهامداران اصلیه شرکت.. تا بتواند شرکت و زندگیه نظام دشتی را از نابودی نجات دهد…
قسمتی از داستان رمان هنگامه
خانم ناظمی برایشان در هتل دو اتاق رزرور کرده بود و از این بابت آسودگی خیال داشتند. وقتی مهماندار هتل چمدان های آنها را برداشت و حرکت کرد هنگامه در خود نیاز مبرمی بخواب و استراحت دید و با گفتن چقدر خسته ام نیاز خود را ابراز کرد مانیان گفت: تو غذا هم نخورده ای
راستش دلم نیامد از خواب بیدارت کنم بهمین خاطر غذای تو را اورده ام اینطور نگاهم نکن اگر واقعا میل نداری حاضرم جور تو را بکشم چون بر خلاف تو من هنوز گرسنه ام و غذای هواپیما سیرم نکرده. هنگامه با گفتن نه میل ندارم به اولین اتاق گشوده شده توسط مهماندار قدم گذاشت
و با گفتن صبح میبینمت شب بخیر گفت و در اتاق را بست. اتاقی که به او اختصاص داده شده بود به رنگ ابی بود و همه لوازم آن با یکدیگر هماهنگی داشت قبل از هر کاری بسوی پنچره رفت و با کنار کشیدن پرده آبی رنگ پنجره را بسوی شب باز کرد و بار دیگر نفس عمیق کشید.
چراغ های الوان شهر زیبایی خاصی آفریده بودند و از آنجا که هتل روی تپه ای بنا گشته بود چشم انداز شهر زیبا و بدیع بود. هنگامه زمزمه کرد من بار دیگر بازگشتم و تو را در این شهر جستجو میکنم و هنوز هم نمیدانم که تو در کدامین خانه این شهر سکونت داری و چه کسی پرستار تن تب آلود توست….