آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان مو نارنجی من از مریم صدر دانلود رایگان

رمان مو نارنجی من از مریم صدر با لینک مستقیم

دانلود رمان مو نارنجی من از مریم صدر کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 931

رمان مو نارنجی من

خلاصه رمان : قول میدم بگم خودم دستامو باز کردم، خب. دختره که می خورد ١۸-١۷سالش باشه و خیلی هم ترسوعه با تردید نگاهم کرد… گفتم: قول میدم کمکت کنم تو هم از این جا بیرون بری. عجله کن. دستامو باز کرد و بعد از اینکه ازش تشکر کردم تند فرار کرد و رفت. مچ دستامو که بخوار زبری طناب قرمز شده بود مالیدم و پاهامم باز کردم. اروم از اتاق بیرون زدم. صدای صحبت از پایین میومد صحبت نبود ، چیزی شبیه دادو بیداد بود. از پله های مارپیچی پایین رفتم. پله هاش خیلی زیاد بودن. بعد از رفتن ده پله صداها کمی واضح شد ، صدای کیو میشنیدم؟ بی اختیار روی پله ها نشستم. با چه حقی زن منو تهدید کردی؟

قسمتی از داستان رمان مو نارنجی من

بعد ناهار رایین چند تا از جاهای دیدنی فرانسه رو نشونم دادو تا شب توی خیابونا چرخیدیم و بعد از خوردن شام دوباره به هتل برگشتیم. سه روزی از اومدنمون به فرانسه می گذشت. قرار بود امروز بریم خرید. چشمم به هر لباسی که می خورد رایین می خرید. دوست داشتم بزنم تو سرش ولی اون به حرث خوردن من می خندید. رایین رفت تو یک مغازه و گفت من صبر کنم. حضور کسی رو پشت سرم حس کردم، خواستم برگردم که گفت: تکون نخور وگرنه دخلت اومده. با من بیا وگر نه زنده بودنتو تضمین نمی کنم. اروم سرمو تکون دادم. تیزی چاقو رو کنار پهلوم حس می کردم. همراه باهاش هم قدم شدم. از اون قسمت که دور شدیم صدای فریاد رایین به گوشم می خورد : نهااااال… نمیدونستم مرده کیه که این کارو کرده، نگران رایین بودم.

بغض گلومو گرفته بود. گفتم: +کی هستی؟ — حرف نزن. منو به سمت ماشین مشکی رنگی با شیشه های دودی برد. از دور رایین و دیدم که به سمتم می دوید.بغصم شکست. مرده منو پرت کرد تو ماشین و خودش نشست و سریع راه افتاد. از شیشه های ماشین رایین را میدیدم که داشت می دوید در اخر هم نا امید وایساد. حس کردم دستمالی جلوی دهنم گرفته شد. حواسم نبود عمیق نفس کشیدم و نفهمیدم چی شد که چشمام سیاهی رفت و دیگه چیزی نفهمیدم. چشم که باز کردم دور تا دورم رو دیوار های کرم رنگ پوشونده بود. خواستم تره ای موهامو از جلو چشمم کنار بزنم اما فهمیدم دستام بستست. پاهامم بسته بودن. داد زدم: کسییی نیست؟ چی از جونم می خواین؟

صدای تق تق کفش های کسی که هر لحظه نزدیک تر می شد با تپش های قلبم یکی شد. زنی با چهره سفید رو و پیراهن کوتاه مشکی رنگی که بهش می اومد تو اتاق نمایان شد. به سمتم اومد. همونی بود که تو عکس ها بود. با غرور خاصی نگاش کردم. گفتم: چی میخوای؟ پوزخندی زد و گفت: پس تو اون دختر گدایی هستی که خودتو به رایینم چسبوندی؟ پوزخندی به حسودیش زدم. نمیدونم چطور انقدر جرئت جمع کرده بودم، اما از این وضعیت خیلی راضی بودم. با چشم هام تو چشم هاش زل زدم و مغرورانه پوزخند زدم. تحقیر امیز نگاهش کردم و گفتم: چیه؟ داری میسوزی؟ فکر کردی همه چی پول و شهرته؟ احمق… اگه روزی هم کنارت بوده فقط به عنوان یک دوست معمولی بوده. خودش جلوی همه طرفدارهاتون گفت.

تو اون کلت بکن که اگه خودتو بکشی… منو بکشی… و خلاصه… هر غلطی بکنی باز هم من و رایین عاشق همدیگه ایم. رو کلمه ( عاشق) تاکید کردم. نفسی سر حرص کشید. ادامه دادم: راستی! گفتی من گدام؟ اره؟ برو باز از حسادت بمیر چون رایین یه گدایی مثل منو به پولداری مثل تو ترجیح داده. بعد لبخندی حرص درار تحویلش دادم. با خشم نگاهم کرد و همون موقعی که خواست سمتم خیز برداره صدای زنی اومد که گفت: خانم، اقا میگن کسی که انتظارشو می کشیدین اومده. دختره رو به من گفت: منتظر اتفاقات هیجان انگیزی تو زندگیت باش، خانم شجاع. بعد با قهقه ای دور شد. به دختره که اونجا بود گفتم: عزیزم دستم رو باز کن. با ترس نگاهم کرد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: مو نارنجی من
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مریم صدر
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 931
  • حجم: 6 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 6 بازدید
  • 50,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=10735
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.