آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان قمار جوکر از عطیه شکری دانلود رایگان

رمان قمار جوکر از عطیه شکری با لینک مستقیم

دانلود رمان قمار جوکر از عطیه شکری کامل رایگان

ژانر رمان : روانشناختی، انتقامی، رازآلود

تعداد صفحات : 488

رمان قمار جوکر

خلاصه رمان : دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! -مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر را بوسید و لبخند زیبایی زد: ولی من مطمئنما تو ماهرتری!

قسمتی از داستان رمان قمار جوکر

دخترک دستی به سرش کشید و با غیض گفت: باید برم. – کجا؟ میشی های مات شده اش را به کارن دوخت و چشم گردو کرد: معلومه دیگه خونه م. – خطرناک نیست؟ – اون جا کلی محافظ هست که ازم مراقبت کنه. کارن سری تکان داد و خیز گرفت. – پس بذار اول صبحونه درست کنم تا یه کم جون بگیری بعد می رسونمت خونه ات. – نه نیازی نیست، تا همین جاشم کلی بدهکارم کردی. کارن چشم غره ای نثارش کرد و چای ساز را به برق زد و از داخل یخچال مخلفات صبحانه را بیرون کشید و روی میز چید. – از آدم های تعارفی بدم میاد. تارا پر از تخسی چشم گرفت و به پنجره خیره شد. – برام مهم نیست. پسرک دندان قروچه ای کرد و خشمش را با لبخند زیبایی فرو خورد.

به میز صبحانه اشاره کرد و گفت: صورتت رو بشور و بیا سر میز! تارا در کمال تعجب به او گوش کرد و بعد از شستن صورتش سر میز نشست و تکه نانی برش داد و مقداری مربای آلبالو روی آن مالید و در دهانش گذاشت. میلش نمی کشید اما این مرد حتی از خودش هم زورگوتر بود و در آن لحظه هیچ راهی به جز تسلیم شدن نداشت. در سکوت و زیر نگاه بلوطی رنگ و موشکافانه ی کارن صبحانه اش را خورد و به صندلی تکیه زد و پرسید: دیشب نخوابیدی؟ کارن جرعه ای چای نوشید و جواب داد: امکان این که تب کنی زیاد بود بخاطره شرایطتم دکتر بردنت یه ریسک بزرگ بود منم خوابم نمی برد برای همین نشستم فیلم می دیدم. بی آن که تشکر کند به تکان دادن سر اکتفا کرد و بعد کمک کرد تا کارن میز را جمع کند.

کارن زیر چشمی نگاهی به قدم های نامنظم تارا انداخت و پرسید: پات درد داره؟ – مهم نیست. مرد شعبده باز، در ذهنش می خواست این دخترک را تکه تکه کند اما با لبخند همیشگیش تلفن همراهش را به دست تارا داد و گفت: آدرس خونتون رو بزن و اسنپ بگیر تا منم برات یه هودی کلاه دار بیارم باهاش موهات رو بپوشونی. تارا بی حرف در خواست اسنپ کرد و به کارن که از غیب با یک هودی بزرگ و سفید رنگ ظاهر شده بود چشم دوخت و زیر لب تشکری کرد. با هم از خانه بیرون زدند و سوار خودرو پژو پارس اسنپ شدند. دخترک پر از دلشوره سرش را به پنجره خودرو تکیه داد و گفت: خیلی توی زحمت انداختمت لازم نبود خودتم همراهم بیای!

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: قمار جوکر
  • ژانر: روانشناختی، انتقامی، رازآلود
  • نویسنده: عطیه شکری
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 488
  • حجم: 4.74 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 270 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=5936
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.