آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان غیث از مستانه بانو دانلود رایگان

رمان غیث از مستانه بانو با لینک مستقیم

دانلود رمان غیث از مستانه بانو کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 2267

رمان غیث

خلاصه رمان : همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…»

«غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن…
گذشتن و به پشت سرشون هم نگاه نکردن… اما تعداد انگشت‌شماری بودن که میون شایدهای زندگیشون تأمل کردن و اون چیزی رو که می‌خواستن به دست آوردن…
تو قصه‌ی «غیث» قراره با چهار شخصیت اصلی همراه بشیم. بعضی‌ها تأمل کردن و بعضی‌ها رد شدن…
به زودی با غیث، وهاب، عاتکه و طهورای داستان «غیث» همراه خواهید شد

قسمتی از داستان رمان غیث

وارد اتاقش شد و آرام در را پشت سرش بست. پیراهن چهارخانه اش را به آرامی از تن خارج کرد و در حالی که فکرش معطوف به تابلوی «الله» بالای تخت عاتکه بود قدم برداشت و به سمت پنجره ی اتاقش پیش رفت. سمت چپ و راست ساختمان سرایداری دو پنجره قرار داشت. یکی در اتاق غیث و روبه راهروی کوچکی که سمت چپ خانه بود و دیگری در هال و روبه حیاط بود. لبه‌ی پنجره نشست و به راهرویی که انتهایش چند دبه‌ی ترشی قرار داشت زل زد. عاتکه به راستی که بود؟!

روزی به خاطر نزدیک شدن به او از این خانه رانده شده بود و اکنون حکم محافظ شخصی دختری را داشت که اتاقش مزین به نام «الله» بود. هیچ فکر نمی‌کرد شیخ راشید و خانواده اش مقید باشند. دست چپش را روی رانش قرار داد و مچش را با دست دیگر محکم گرفت. نگاهش همچنان به دبه های ترشی بود. عاتکه دختر همون پدره غیرممکنه مقيد باشه… لبه‌ی پنجره ای که فاصله اش تا زمین کم بود صاف و پشت به راهرو نشست لحظه ای پلک روی هم نهاد و سپس نگاهش دور تا دور اتاق چرخید.

کمر تا کرد و آرنج هایش را زانوهایش زانوهایش قرار داد. انگشتانش را لای موهایش فرو برد و سرش را روبه زمین گرفت. چشمانش را آرام بست و لب بالایی اش را میان دندان کشید. انگشتانش از لابه لای موهایش پایین آمد و دو طرف صورتش روی موهای کوتاه ته ریشش آرام گرفت. هنوز چشمانش بسته بود که تقه ای به در اتاقش خورد و بلافاصله لحظه ای بعد در اتاقش باز شد. چشم باز کرد و مادرش را در چهارچوب در دید که آن را کاملا باز کرده بود در حال پایین آوردن دست‌هایش بود که عاتکه را پشت سر مادرش و خیره به خود دید …

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: غیث
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مستانه بانو
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 2267
  • حجم: 6.70 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 675 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=4717
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.