آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان عاشقت میکنم از سهیلا ترابی دانلود رایگان

رمان عاشقت میکنم از سهیلا ترابی با لینک مستقیم

دانلود رمان عاشقت میکنم از سهیلا ترابی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، خانوادگی

تعداد صفحات :2140

رمان عاشقت میکنم

خلاصه رمان : اون یه دختر شیطون و سر به هواست! از اونایی که دنیا رو فقط با رنگ می‌بینن، نه با منطق! رنگ رو نفس می‌کشه، با بوم قهره، چون همیشه داره باهاش دعوای عاشقونه می‌کنه. همه چی خوب بود… تا اینکه اون «اتفاق لعنتی» افتاد: عاشق شد! اونم یه‌طرفه… به یه مرد خشک و رسمی که نه می‌خنده، نه نگاه عاشقانه بلده، و از قضا ۱۶ سال هم بزرگ‌تره! حالا بیا و ببین! بازی شروع شده… تو می‌گی کی می‌بره؟ دختر شیطون و رنگی‌رنگی‌مون، یا مرد یخ‌زده‌ای که فکر می‌کنه عشق فقط مال قصه‌هاست؟

قسمتی از داستان رمان عاشقت میکنم

تو یه دانشگاهین؟ _ من انصراف دادم، میرم سر کار. _ چرا؟ _ بخاطر یه سری مشکلات. _ چه کاری میکنی؟ البته اگه دوست داری بگو. _ تو یه شرکت پخش مواد غذایی منشی هستم. _ خوبه. _ احسان خان از بچه ها چه خبر؟ مهسا و فرهاد. _ خوبن، فرهاد رو که هر روز میبینم، مهسا هم خوبه. _ فرهاد رو هر روز میبینی؟ _ آره مطبمون تو یه ساختمونه. _ جدی؟ _بله، خب دیگه ندیدمت نمایشگاه چطور گذشت؟ خوب بود؟ راضی بودی؟ _ آره خیلی خوب بود، چهره شما چقدر مشتری داشت. میخنده _ شوخی میکنی؟ _ نه، صاحب یکی از بینیهایی که تراشیدی بدجوری طلبه تابلو بود تا به خودت کادوش بده، فکر کنم قصد داشت نخ بده. _ خیلی بیخود کرده بود. جفتمون که با تعجب به سارا نگاه می کنیم دستپاچه میگه: _عجب دوره زمونه ای شده ها، دخترا بیشتر مزاحم مردا میشن.

احسان در حالی که لباش از دو طرف کش اومده میگه: _ میبینی سارا جان از دستشون آسایش نداریم. سارا خیره به خنده احسان آروم لب میزنه _ خدا لعنتشون کنه. واقعاً دیگه نخندیدن خیلی سخته، جفتمون میزنیم زیر خنده و به سارای گیج نگاه می کنیم. گارسون بر خلاف خیلی از رستورانا خیلی زود میز رو می چینه. کاسه خوشرنگ زیتون پرورده ای رو که نمیتونم حتی یه کوچولو ازش بخورم رو جلوم میذاره. احسان چنگال رو برمیداره تو زیتون فرو می کنه _ بچه ها من عاشق زیتونم نمی تونم صبر کنم، بخورین شماهم. _ من نمی تونم بخورم. _ چرا؟ _ چون به گردو آلرژی دارم، بخورم خفه میشم. _ جدی؟ چه آلرژی بدی. _ دقیقاً. _ شما چی سارا جان؟ _ من می خورم. _ نوش جان. _دکتر مجد؟ _احسان صدام کن سارا جان، دکتر مجد فقط داریوعه. میخندم و می پرسم _ چرا فقط داریو؟

_چون خوشش نمیاد کسی به اسم کوچیک صداش کنه، فقط خانواده. _ چقدر سختگیره. _ اوه اوه خیلی، خدای گیر دادنه. _ چطور…؟ _ ببخشید ولی انگار من داشتم حرف میزدم. من سکوت میکنم و احسان شرمنده میگه: _ ببخشید، بفرمایید _ ببخشید ولی انگار من داشتم حرف میزدم. جفتمون به صورت فوق جدی سارا نگاه می کنیم، من سکوت می کنم و احسان شرمنده میگه: _ ببخشید،بفرمایید. _ در مورد هزینه بیمارستان و پولی که به برادرم دادین، لطفاً بگید چقدر هزینه کردین تا پرداخت کنم؟ احسان لبخندی میزنه _ واسه همین اون قیافه جدی رو به خودت گرفتی؟ ترسیدم، اونم چیزی نشد. _ همون چیزی نشد رو بگید من پرداخت کنم. _ اصلاً لازم نیست به این همه اصرار چون من اون پول رو ازت نمی گیرم. سارا پا فشاری می کنه_ ولی این درست نیست، من باید… _ بایدی وجود نداره.

_ اما من نمی خوام مدیون باشم. _ نیستی. _ هستم. احسان دیگه لبخند نمی زنه و خیره به سارا حرف میزنه _ داری لج بازی میکنی؟ _ اصلاً دلیل شام خوردن من با شما همینه، وگرنه چه لزومی داره با یه مرد غریبه شام بخورم؟ ابروهام از لحن سارا می پره بالا ولی ترجیح میدم تو این بحثی که احسان رو هم خیلی جدی کرده دخالت نکنم تا خودشون مشکلشون رو حل کنن. _ من حس کردم که شما غریبه نیستی که دعوتت کردم وگرنه منم لزوماً با غریبه ها شام نمی خورم. _ خیلی خوبه، حالا میشه بگید چقدر بهتون بدهکارم؟ چون واقعاً دیگه لزومی به این همه تعارف نیست. احسان به صندلی تکیه میده و خیره به صورت سارا میگه: _ ده تومن. قاشق برنجی که گارسون وسط مکالمه شون آورده رو تو دهنم میذارم که با شنیدن چیزی که گفت تو گلوم میپره و به سرفه میوفتم. احسان لیوان آب رو سمتم میگیره که یه نفس می خورمش.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: عاشقت میکنم
  • ژانر: عاشقانه، خانوادگی
  • نویسنده: سهیلا ترابی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 2140
  • حجم: 39 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 9 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=11860
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.