آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان ضد نور از عاطفه انصاری دانلود رایگان

رمان ضد نور از عاطفه انصاری با لینک مستقیم

دانلود رمان ضد نور از عاطفه انصاری کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : 2184

رمان ضد نور

 

خلاصه رمان : باده دختری‌ست با نقابی از آرامش، اما با دلی پر از خشمِ پنهان. او عضوی از گروهی‌ست که کارشان مقابله با پول‌های کثیف و فساد پشت درهای بسته است. حالا نوبت اوست تا در لباس یک آشپز، وارد زندگی مهراب سعادت شود؛ مردی مرموز و قدرتمند که رازی تاریک در گذشته‌اش دارد. اما هرچه زمان می‌گذرد، ماجرا پیچیده‌تر می‌شود… چون گاهی دشمن، آن‌قدر نزدیک می‌شود که مرز بین نقشه و احساس، خطرناک‌تر از همیشه می‌شود…

قسمتی از داستان رمان ضد نور

نگاه گذرایی به صورت تکتکشون میندازم. سرور با هیجان موهاش رو باالی سرش جمع میکنه و کمی رنگ و رو به صورتش برمیگرده. مجتبی کامال آرومه و راضی به نظر میرسه، نفس ناباورانه سکوت کرده و شریف مثل خودم دولپی ساندویچش رو گاز میزنه. – این یارو مرادی هم یکی از کله گنده هاشه… کله گنده های شرکته. ساندویچ نیم خورده ام رو سمت لب های نفس
میگیرم. اول متوجه شیطنتم نمیشه اما زود به خودش میاد و با صورت جمع شده زیر دستم میزنه. یکی از اون خنده های حرص درارم رو، به روی نفس و چشمکی به صورت پراخم رضا که نمیدونم چرا گره بین ابروهاش انقدر کور شده که با این شیطنت های منم باز شدنی نیست میزنم. – البته به لطف آقای سعادت. ساندویچم رو کنار میزارم و پاهام رو روی میز وسط سالن دراز میکنم. نوشابه ام رو یک نفس سر میکشم و زیر چشمی، ساندویچ شریف که خوشمزه بنظر میاد.

رو از نظر میگذرونم. انگار نگاهم همچین زیر چشمی هم نیست که زود میفهمه و نیمه ساندویچش رو بهم تعارف میکنه. – عوض کنیم؟ از خدا خواسته ساندویچم رو سمتش میگیرم و با هاتداگ خوش رنگ و لعابش عوض میکنم. نفس با اکراه صورتش رو جمع میکنه. اه. کثافتکاری! دیگه چی؟ دیگه اینکه یه چیزی این وسط هست که مرادی نمیدونه اما ماها میدونیم. طرف اشتباه فکر میکنه.چیزی که داره اصل ماجرا نیست. اصل ماجرا تو خونه سعادته؟ مجتبی با دقت به جلو خم میشه و دست هاش رو تو هم قالب میکنه. – یعنی چی؟ -نمیدونم. اینارم رو تخت خوابش بودم شنیدم. ابروهای مجتبی باال میپره و لقمه تو گلوی شریف میپره. سرور که چند لحظه حواسش به گوشی بود، جوری سر میچرخونه که هوای کنارم تکون میخوره و نفس با دهن باز مونده بهم زل میزنه.

کامال مشخصه که داره حرفم رو برای خودش تجزیه و تحلیل میکنه. مغزم آالرم میده. وقتشه که از ذهنیتی که نسبت بهم دارن دفاع کنم. – توضیح میدم! -توضیحم میدی؟ گیج و دستپاچه به رضا و صورت تا بناگوش سرخ شدهاش نگاه میکنم. – چیو توضیح میدی؟ رو تختخواب بودن مگه توضیحم داره؟ ازجاش بلند میشه و تا به خودم بیام، با به هم کوبیدن در خونه ازمون خداحافظی میکنه. خواسته هایی توی زندگی هست که انقدر برامون دور از انتظار و غیرقابل باورن که که وقتی توی واقعیت باهاشون مواجه میشیم سردرگمی سراغمون میاد. درست مثل من که با رفتار رضا، برای اولین بار توجه خاصی از طرف کسی نصیبم میشد که مدت ها با تالش مذبوحانه برای بازکردن جایی توی زندگیش، باعث خنده اطرافیان شده بودم اما حاال نمیدونستم چه واکنشی باید از خودم نشون بدم. رضا پسر چشم و گوش بسته ای نبوده و هممون خوب میدونیم که نیست.

راجب چطور انجام شدن کارها هیچوقت نظر یا اعتراضی نداشته و رفتار شب قبلش، عالوه برمن سایرینرو هم شوکه کرد. دیشب جوری حواسم پرت رضا بود که اصال نفهمیدم چطور حضورم توی تختخواب سعادت رو براشون روشن کردم. تمام ذهنم رو تا همین حاال، رضا و اینکه از این بعد چطور باید باهاش رفتار کنم پر کرده. کنار اومدن با مردی که با شریف، کارهای من رو سوژه میکردن راحتتر از مردیه که با در و تخته به هم کوبیدن، اونم درست زمانی که من بیخیالش شده بودم، منرو به یاد خواسته های فراموش شده ام انداخته و بذر امید به شدنشون رو توی ذهنم کاشته . من آدم منتظر موندن توی این شرایط نیستم. مسیر
زیادی تا خونه سعادت مونده. شماره هاش رو میگیرم و منتظر میمونم تا جواب بده. دوست دارم تکلیفم مشخص باشه و اینبار توی راه اشتباه خودم رو سرگرم نکنم. – باده؟ باده گفتن.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: ضد نور
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: عاطفه انصاری
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 2184
  • حجم: 8 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 6 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=12022
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.