آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان سیطره ستارگان از فاطمه حداد دانلود رایگان

رمان سیطره ستارگان از فاطمه حداد با لینک مستقیم

دانلود رمان سیطره ستارگان از فاطمه حداد کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، بزرگسال 

تعداد صفحات : 1962

رمان سیطره ستارگان

خلاصه رمان : نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!! از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالاخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید. – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره. حق داره بنده خدا ولی این پرونده بدجور ذهنمو مشغول کرده نمیتونم دست روی دست بذارم تا همه چی مسکوت بمونه سعی میکنم تو ذهنم همه چی رو دوره کنم. قاچاق اعضا بدن خونه ی صفدر کثیف و بچه های که معتاد
به دنیا میان و دخترهای زیبایی که به هیچ عنوان نقش فاحشه رو ندارند. مغزم سوت میکشه !!!مگه میشه؟معموال باندهای بزرگ خالفکاری فقط تو یه زمینه فعالیت نمیکنند.

قسمتی از داستان رمان سیطره ستارگان

هر بار که به این منطقه میومدم حالم به هم میخورد. به طور نامحسوس بینی مو جمع کردم بوی انواع الودگی ها اینجا میومد. ولی این بوی حشیش دیگه داشت کلافه ام میکرد به سمj خونه صفدر كثيف قدم هامو محکم تر کردم. تعداد زیادی مامور پلیس اونجا بودند که با احترام از سر راهم کنار میرفتند. اوه اینجا رو ببین سرهنگ خودش برای بازدید اومده! کارت شناسایی دادستانیمو در آوردم و به ماموری که کنار اون نوار زرد رنگ پهن که علامت خطر روی آن نوشته شده بود نشون دادم کنار رفت من از پلههای ایوان بالا رفتم. حالا که وارد خونه شده بودم بوهای جدیدی به مشامم میرسید. بوی تعفن بوی گندیدگی و بوی خون به چشمام اعتماد نداشتم …!!! واقعا؟؟ خدایا این دیگه چیه؟

چیزی که می دیدم یه زن بود با یه پیرهن سیاه تا بالای زانو که پاهای لاغر زخم و خراش خوردهاش با خون لخته شده. اول به چشم بیننده میرسید پیراهن استین حلقه و یه نقاب سیاه روی صورت که فقط چشمهای کشیده با مژه های پر از صورتش معلوم بود و اما دستهاش…دستهاش پشت سرش بود…. وقتی جسد رو برگردوندند چیزی رو دیدم که برای بار اول بود که در تمام عمرم میدیدم… وحشت زده به دستهاش نگاه کردم… این دست بند بود؟؟؟ این چجور دست بندی بود؟؟

دستهای زن پشت گردنش بهم با دستبندی فلزی بسته شده بود که از دستبند یک زنجیر کلفت مشکی اویزون بود که از روی ستون فقراتش عبور میکرد و بین پاهای زن گم میشد… حتی نمیتونستم فکر کنم که زنجیر به کجاها. مبهوت سرمو بالا آوردم و به سرهنگ نگاه کردم. حالتون خوبه؟ اخم غلیظ روی صورت سرهنگ منو تازه به خودم آورد. بل… بالله، ولی حالم به طور واضحی نامساعد بود بی خوابی این 48 ساعت فشار ، استرس روانی و حالا این جنازه دستمو با خشونت توی موهام کشیدم و به کیان نگاه کردم…

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: سیطره ستارگان
  • ژانر: عاشقانه، بزرگسال 
  • نویسنده: فاطمه حداد
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 1962
  • حجم: 4.19 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 338 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=4748
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.