دانلود رمان زن شرطی از نیلوفر قائمی فر کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۶۵۰
خلاصه رمان : ماریا، از همسرش جدا شده ولی با قتل همسر سابقش درگیر پرونده قتل او شده و به زندان میافتد و بعد هفت ماه آزاد میشود این در حالی است که به خاطر یک شرط آزاد شده و اما آن شرط شروع رمان زن شرطی است …
قسمتی از داستان رمان زن شرطی
داشتم از پله ها پایین میرفتم که رو پله ها به آیان برخورد کردم. قلبم هری ریخت به طوری که انگار از زیر شونه ام تا نافم یک هو منقبض شد. خواستم محل ندم و رد شم دستام خیس عرق شده بود و یخ کرده بود، آرنجمو خواست بگیره که دستمو عقب دادم و خودمو به دیوار چسبوندم که رد بشم برم.
ایستاد نگام کرد و بی حرف خودمو ازش خلاص کردم. اصلاً نباید دیگه بهش رو بدم، کثافت از من سوء استفاده کرده. وارد آشپزخانه شدم هیچ کس نبود. در یخچال و باز کردم و دو تا تخم مرغ برداشتم که درست کنم. تا در یخچالو بستم دیدم آریا وارد اشپزخونه شد و جا خورده گفت: عه لعنت به
شیطون هی گفتم یکی کمهها تو نیومده بودی -خسته نباشی. -چرا نیمرو میزنی؟ بذار صدا کنم برات غذا ردیف کنند. -نه نه همین خوبه. -کم خوراکی دیگه خدا بنده بصرفه ساخته لباس با یه متر پارچه حله خوراک دوتا تخم مرغ بخوری حله. تو ماشین جا نباشه رو پا بشینی حله. نگاهی به آریا کردم که
با نیش باز خندید و گفت: ژاپنی ها ماشینهاشونو از رو شما میزنند کم هزینه و… سگ جون نه؟ آریا لبشو گزید و سعید اومد و گفت: مامان برای منم درست کن گرسنه ام شده. آریا: آی گفتی و کبابم کردی لامصب خندق بلا با هیچی پر نمیشه. سعید: سوراخه لابد. آریا باخنده گفت: این جر خورده. منم خندیدم …