خواندن رمان آرامش جانم اثر شوکا بهرامی (نویسنده اختصاصی انجمن رمانبوک) فایل PDF جدید(ویرایش 2024) – سازگار با اندروید و آیفون + دانلود رایگان
گاهی دوست دارم در گوشه ای از این خاطرات ترک خورده ام بنشینم و بارها و بارها مرورشان کنم. آنقدرتکرارشان کنم که دیگر وابسته هیچ صدایی هیچ بویی و هیچ چشمی نشوم،گاهی دوست دارم با تنهایی ام بساطی پهن کنم و منتظر رهگذر خسته ای باشم و گاهی دوست دارم آنقدر قهوه تلخ را مزه کنم که شیرینی تمام قندهای دنیا را ازیاد ببرم. حالا من ماندهام با تعداد زیادی خاطره.. که گاهی میانشان گم میشوم و گاهی به دنبال رهگذر خسته ای میگردم …
برشی از رمان آرامش جانم
((آزاد)) امروز روز موعود بود روزی که سال ها ماه ها منتظر بودم، روزی که باید به تمام آن خواسته هایم می رسیدم ولی نمیدانم چرا دلم شور میزد از چه بود که قلبم میگفت نرو اما عقلم میگفت منتظر این روز بودی و امروز روز تو است روز آزاد است، روز آن پسر بچه است. اری امروز روز من بود بهترین لباسم را به تن کردم دکمه های سر آستین که یادگار پدر بزرگ بود را سر آستینهایم زدم کتم را پوشیدم و عطر زدم موهایم را شانه کردم آرش در را باز کرد با دیدن من سوتی زد. آرش: اوه ببین چه کرده!
اخم کردم. ارش: بخورم اون جذبتو. خنده ام گرفت که خودم را کنترل کردم. ارش: وای خدا دلم نمیاد بزارم بری میترسم تو رو به سرقت ببرن. -تیکه کلام هات تو حلقم. ارش خندید. -تو مگه نمیای؟ ارش نگاهی به من کرد: اگه این مامان خانم بزاره که چرا. -برو راضیش کن تو هم بيا. ارش ذوق کرد: راست میگی؟ حقیقتا آرش مثل بچه ها بود یا شاید هم برای این بود که کودک درونش فعال بود مثل من نبود که سال ها بود کودک درونم رخت بسته بود و رفته بود و من اگر سالها منتظرش بودم هم نمی آمد.
من آن پسر بچه را همان روز خاک کردم و آمدم. لبخند غمگینی زدم. آرش نگاهی به من انداخت: خوب پس واستا دو سوته آمادم. می دانستم این دو سوته آماده ام های آرش هزار سال طول می کشد مثل دخترها ساعت ها جلوی آینه می ایستاد و خودش را ور انداز میکرد؛ روی مبل نشستم و منتظر آرش ماندم. آرش دیگر آماده شده بود میخواستیم برویم که مینا خانم جلویمان را گرفت. -کجا به سلامتی؟ -میریم جایی کار داریم. خاله مینا اخم کرد. -اون وقت چیکار؟ آرش نگاهی به من کرد و رو به مادرش گفت …
برای دسترسی به این رمان به رمان بوک مراجعه کنید: رمان آرامش جانم
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.