آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان آخر این ماه

دانلود رمان آخر این ماه اثر مهر.سار به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا، قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود. الان ما با هم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود. پدر ثمین ناخواسته مرتکب قتل شده. ثمین برای گرفتن رضایت آزادی پدرش از زندان تلاش می‌کنه. یاشار کشوری مرد متاهل و خودخواه، که در اعزای دادن رضایت، شرطی میذاره که باعث میشه پای ثمین به خونشون باز بشه و یاشار دلش رو به دخترِ قاتلِ خواهرش ببازه… ثمین باید دو راهی عقل و قلبش یکیو انتخاب کنه …

خلاصه رمان آخر این ماه

این زندگی ما بود از اول روز خوش نداشتیم حالا یه کم اومدیم به خودمون بیایم این شد اوضاع بابام. _خب… الان مگه مقصرش منم؟ -نه.. نه.. جسارت نکردم فقط می‌خواستم التماستون کنم، رضایت بدید، حداقل این چند سال آخر عمری راحت زندگی کنن آدم مگه چقدر قراره عمر کنه. _شما اون روز اومدید خونمون من حرفمو زدم نمی‌فهمم حالا چرا هر روز راه میفتی میای اینجا؟ اشکای صورتم رو پاک می‌کنم و آب نداشته دهنم رو قورت میدم… _می‌خوام رضایت بدید اینجوری مطمئنا روح خواهرتون هم در آرامش بخدا تا آخر

عمرم براش دعا می‌کنم، قرآن می‌خونم. منتظر نگاهش کردم که لم داده بود روی صندلی و با انگشت شست و اشاره دست چپش با سیبیلاش می‌رفت و چشماشو ریز کرده و با نگاه متفکر زل زده بود تو صورتم … نگاهش معذبم کرد سرمو انداختم پایین نگاهش هیز نبودا، تیز بود، موشکافانه نگاه می‌کرد انگار که قراره از اون فاصله تعداد مژه هامو تشخیص بده. گلوم رو صاف کردم و دستی به مقنعه ام کشیدم. با صدای بلندی نفسش رو بیرون داد که با صدای حرف زدنش سرمو بلند کردم و نگاهش کردم: خب… الان میگی من چیکار

کنم؟ _میشه رضایت بدید؟ من بعد خدا امیدم به شماست هر کاری جبران کنم کنیزیتون رو می‌کنم. با زبونش لباش رو تر کرد و صاف نشست روی صندلی و کف دستاشو روی گذاشت … _واقعا؟ _چی واقعا؟ _اینکه کنیزیمو می‌کنی… از گفته صریحش جا خوردم… یه لحظه فکر کردم نکنه جدی جدی ازم بخواد کاری بکنم یا خواسته نامعقول داشته باشه؟ ولی… نه بابا زن داره طرف، خب داشته باشه! مگه متاهلا… با سوالش از فکر و خیال… _چیشد پشیمون شدی؟ _از چی؟ _هوووف گرفتی مارو؟ _نه.. واقعا متوجه منظورتون نمیشم …

مرجع این مطلب رسانه فرهنگی رمانبوک به نشانی: رمان آخر این ماه

  • 121 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=5164
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.