رمان مخمصه باران از کوثر شاهینی فر دانلود رایگان

رمان مخمصه باران از کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم

دانلود رمان مخمصه باران از کوثر شاهینی فر کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی، هیجانی، معمایی

تعداد صفحات : 1223

خلاصه رمان : داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند…..

قسمتی از داستان رمان مخمصه باران

نفس نفس میزنم و آب میزنم صورتم رو… در سرویس رو باز میکنم نگاش می کنم دقیق میشه تو صورتم، میگه: مرض داری؟… به خودت رحم نکردی ؟!… هنوزم حالم سرجاش نیومده و لب میزنم: براش… براش زحمت کشیده بودی! ساکت بهم زل میزنه، کلافه و کمی هم عصبی دستی بین موهاش میکشه و میگه: چی می خوری بگیرم؟ لب میزنم: نون پنیر! … لبخند کجی میزنه… دستم رو میگیره و کمک میکنه تا راه برم، من به کمک احتیاج ندارم اما کمکش رو هم پس نمیزنم، میگه: می خوای برنج خورشت درست کنم؟ به مسخره میگه و من می دونم، شوخ میگم: نه تو رو خدا، شما زحمت نکش! صدای خنده ش می پیچه. یادش رفته منیژه رو؟…

هفته ی دیگه چی؟… مراسم سالگرد! چهره م از درد جمع میشه… موم سبز رنگ رو باز دوباره روی صورتم میکشه و وقتی جداش میکنه می سوزه… سر و صدای زیادی میکنم… اما مانع نمیشم… بعدم نمیاد از این تفاوت… از این عوض شدن… حتی وقتی ناخنام رو کاور کردیم و موهام رو با هزار جور وسیله که بهش زدن هنوزم فِر هست اما زن و یست و نرم تره… که فرقم این بار کجه و از وسط سرم نیست !… آرایشگر خواسته بود موهام رو رنگ کنه که برای بچه شکیبا نذاشته بودش… اما حنایی بودنش حالا به واسطه ی برقی که موهام می زنه قشنگ تر به چشم میاد! حتی ابروهای نسبتا پهن اما مرتب، من فرق کردم… عوض شدم…

با اون ریملی که ملایم روی مژه هام کشیده و صورت فوق العاده سفیدم حالا صورتی رنگ شده… کمی مایل به سرخی… لپام گل انداخته و لبام رژ صورتی گرفته، ملایم! مانتوی جدیدم رو تن زدم، یه جین جلو باز آبی که تنمه و یه شلوار جینه یخی که پامه و زاپداره … کم! کتونی سفید و ساده م و کیف دسته بلنده آبی رنگم!… شال سفیدم رو سرم می ندازم… کمی از فِر های موهام بیرونه… کم ! خیلی نه… اونقدر که رنگش و پیچ و تابش مشخص باشه! نمی خوام بگم ظاهر دخترونه بَد یا زیبایی آدم رو میگیره، اما مرتب بودن خیلی تاثیر داره. لباسام هنوزم مارک نیست اما مرتبه، با یه ست خوب، نه خیلی گرون… خودم گرون برنداشتم… دوست نداشتم بیشتر از این سربار باشم.