دانلود رمان شراب از راحیل مسیح کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۳۶۱۸
خلاصه رمان : ونوس با شوهرش علی به بنبست رسیده اما توانایی مراجعه به دادگاه و طلاق گرفتن ندارد. علی سرکار نمیرود و اجازه هم نمیدهد ونوس کار کند. ماهها است که در خانه نشسته و در نهایت فقر با اخلاق گندش سوهان روح ونوس شده. یک شب ونوس به مهمانی یکی از دوستانش می رود تا شغلی برای شوهرش جور کند. بدقولی یک رفیق مجبورش میکند که دیروقت پیاده به خانه برود. سرنوشتش با دزدیده شدن توسط چند زن تغییر میکند. چشم باز میکند و میفهمد در کشور دیگری است. مردی بالای سرش است که …
قسمتی از داستان رمان شراب
«مسیح» با این کار میخواهم اعتمادش را جلب کنم کمی گیج دور خودش میچرخد تا بالاخره اهرم را پیدا می کند. در این فاصله من قهوه جوش را راه انداخته ام. فنجانی بر می دارم و می پرسم: چند شات برات بریزم؟ مطمئنم نمیداند از چه حرف میزنم تمام حواسش به گزینه های احتمالی برای
فرار است. دست آتل بستهاش را که میبینم دلم میخواهد رها و شیرین را تکه تکه کنم. _من قهوه نمیخورم! منتظر همین جواب بودم: بيا صلح کنیم شماره بیست و هشت… میدونی که به نفعته… نمیفهمم چرا انقدر عصبی هستی؟ نکنه حسودی کردی؟ جوش می آورد قدمی به من نزدیک
میشود و کنار صورتم جیغ میزند: تازه نمیفهمی چرا عصبی ام؟ تا حالا کسی وسط خیابون تو رو دزدیده که بفهمی چه حسی داره؟ برایش یک فنجان قهوه ریخته ام. روی میز می گذارم و فنجانی برای خودم میریزم: به ضررت که نشد… باید از من ممنون باشی که زندگی خسته کننده ات رو مهیج
کردم.. برای علی آقا شل کمر هم این طوری جوش میآوردی؟ چانه اش از حرص میلرزد آخ که چقدر دلم میخواهد آن چانه لرزان را محکم بگیرم و… _فکر نمیکنی این وحشی بازی ها رو باید برای علی و ننه جادوگرش در میآوردی؟ من دزدیدمت درست… این زبون که قیچی شده بود دوباره کار میکنه …