رمان وسوسه های خانه مادربزرگ از حسن کریم پور دانلود رایگان

رمان وسوسه های خانه مادربزرگ از حسن کریم پور با لینک مستقیم

دانلود رمان وسوسه های خانه مادربزرگ از حسن کریم پور کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، درام

تعداد صفحات : ۲۹۳

خلاصه رمان : روزهایی که در خانه مادر بزرگ جمع می شدیم و با نوجوانان همسن و سال که اغلب خاله زاده و نوه خاله و عمه زاده و عموزاده بودند، در حیاط بزرگی که شاخ وبرگ درختان کهنسال هرگز اجازه نمی داد اشعه ی خورشید داغ تابستان روی حوض بزرگ وسط حیاط بیفتد بازی می کردیم، بهترین روزهای آن دوران بود. مادربزرگ چنان علاقه ای به اقوام دور ونزدیک داشت که…

قسمتی از داستان رمان وسوسه های خانه مادربزرگ

روز عید فطر، طبق معمول هر سال اغلب فامیل از بزرگ وکوچک به دیدن مادربزرگ آمدند. اولین سالی بود که ما در آن خانه سکونت نداشتیم و از جمله کسانی بودیم که زودتر از همه برای عرض ادب و تبریک خودمان را به خانه ی مادر بزرگ و پدر بزرگ رساندیم.

هر سال گوهر آش رشته درست می کرد آن روز چیزی نمانده بود پسر خاله فرح داخل دیگ بزرگ آش رشته که در گوشه ی حیاط در حال جوشیدن بود، بیفتد. اگر امامقلی کمی دیر جنبیده بود، خدا می داند چه می شد. غروب روز عید فطر به خانه ی خودمان برگشتیم.

پدرم این بار خیلی جدی گفت: این خونه محل زندگی ماست. اگر بخواید به هر بهانه ای منو تنها بذارین، معامله مون نمی شه. مادرم گفت: این طور که بوش میاد قصد داری بکل رابطه مونو با محل قدیمی مون قطع کنی. پدرم گفت: نه، هرگز چنین قدی ندارم، ولی هر آمد ورفتی حدی داره، ماخونه خریدیم،

کلی خودمونو بدهکار کردیم که زندگی مستقلی داشته باشیم. نمی شه که یه پامون در قلهک باشه و پای دیگه مون در خیابان فخر آباد. پدرم این بار خیلی جدی بود، ولی مادرم گوشش بدهکار نبود. بعد از حدود دو ماه اولین کسی که به خانه ما آمد، مادر بزرگ بود. سپس خاله فروغ و سرهنگ، و چند روز بعد…