دانلود رمان شیدایی از فهیمه رحیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۸۶
خلاصه رمان : داستان زندگی دختر جوانی به نام تارا است که بسیار نجیب و معصوم بوده و عاشق حکمت نامی میشه. ولی بازی تقدیر باعث میشه که او در لج و لجبازی با حکمت با فرد ثروتمندی به نام عماد آهنچی ازدواج کنه…
قسمتی از داستان رمان شیدایی
فاصله زمانی که تا رسیدن به خانه طی کردم گویی تصمیم نهایی ام را اتخاذ کرده و راه زندگی آینده ام را انتخاب کرده بودم. وارد خانه شدم به اتاقم رفتم و شاخه گل پژمرده را از درون لیوان درآورده و دور انداختم. به خود گفتم: «دل به مجهول بستن دور از عقل است.» با همین اندیشه وارد آشپز خانه شدم
تا از تصمیم خود مادر را با خبر کنم. او را غمگین و در همان حال خشمگین دیدم. به سلامم نگاه شرر باری افکند و جواب سلامم را رنجیده خاطر پاسخ داد. به روی خود نیاوردم و خوشحال روبرویش نشستم و گفتم: می دانم اخم شما از کجا سرچشمه می گیرد اگر بگویم که می توانند همین فردا
برای خواستگاری بیایند خوشحال و راضی می شوی؟مادر آه بلندی کشید که نگرانم کرد و سر تکان دادنش از روی تاسف موجب شد بپرسم: – آیا خبری شده؟ مادر اینبار نگاه دلسوزانه اش را به چهره ام دوخت و گفت: خواستگاری دیگر بی خواستگاری. حشمت زمان از پرند خواستگاری کرده و آنها هم قبول کرده اند.
یک ساعت پیش بود که عزیزه خانم تماس گرفت و این خبر را داد. تو با دست های خودت آینده ات را خراب کردی. از شنیدن این خبر دچار بهت شدم و باور کردن آن چه شنیده بودم غیر باور. مادر وقتی تعجبم را دید گفت: من می دانستم که آن ها تحمل نمی کنند و جای دیگری می روند و…