آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان تنهایی ماهتینار از رهایش دانلود رایگان

رمان تنهایی ماهتینار از رهایش با لینک مستقیم

دانلود رمان تنهایی ماهتینار از رهایش کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : 2226

رمان تنهایی ماهتینار

خلاصه رمان : به‌خاطر بدهی، افرا محتشم سر از زندان درمی‌آورد. مهشید، دوست نزدیکش، برای آزاد کردن او وارد عمل می‌شود و بدهی‌اش را می‌پردازد؛ پولی که در واقع از سوی آراد، مدیر خوش‌چهره‌ی یک شرکت ساختمانی، تأمین شده است. افرا راهی تهران می‌شود تا با کار کردن در شرکت آراد، دین خود را ادا کند.

قسمتی از داستان رمان تنهایی ماهتینار

«مرس بزنی نمیاد؟» ساعد پرسید و بعد کمی عقب رفت، پا بلند کرد و سعی کرد از بالای دیوار نگاهی به حیاط خانه بیندازد. مهرجو دو ضربه‌ی دیگر هم زد و پیرزن را به‌آهستگی صدا کرد: «حاج‌خانوم؟» ساعد به در زنگ‌زده نزدیک شد و خم شد تا از شکاف ریزی که روی آن بود، حیاط را ببیند. «فکر کنم متروکه‌س.» ذهن مهرجو که خیره به پسرعموی خم‌شده‌اش بود، به خانه‌ی نیمه‌متروکه‌ی دیگری رفت. صدای کلاغ‌ها و اره‌برقی همه‌جا را پر کرده بود. درخت‌ها قطع می‌شدند، کارگرها مشغول بار زدن نیسان‌وانت بودند و او میان دو اتاق محقر نم‌زده قدم می‌زد، انگشت روی رف و طاقچه‌ها و دستگیره‌ها می‌کشید و فکر می‌کرد روزی نه‌چندان دور اینجا آبستن حوادث بی‌شماری بوده است. ساعد کمر صاف کرد و کمی در را وارسی کرد، سپس به سمت او چرخید. «در رو وا کنم بریم تو؟»

چشم‌های مهرجو گرد شدند. ساعد با سر به در اشاره کرد: «قلاب‌پلاب لازم نداره.» «پس چی؟» ساعد دست دراز کرد، قسمتی از زوار آهنی زنگ‌زده‌ی لبه‌ی در را کنار زد و طناب ریزی را کشید. در با تقی باز شد و مهرجو هراسان به اطراف نگاه کرد. «ببندش!» «بیا بابا! خونه‌ی متروکه دیگه ترس نداره که. از این لخت‌وپتی چی قراره بدزدیم آخه؟ باقی پرونده‌هاتم همین‌ ریختی پیگیری می‌کنی؟ نشاشی به خودت!» ساعد گفت و پا به حیاط گذاشت. «یاالله.» آرامش تا نزدیک ایوان خانه هم نمی‌رسید، چه رسد به درون ساختمان و به گوش ساکنانی اگر بودند. مهرجو پا تند کرد و همراهش شد. از همان بچگی تمام خرابکاری‌هایشان با همین جسارت ساعد شروع می‌شد. «کسی خونه نیست؟ ما اومدیم تو. الو، هلو، هی؟» مهرجو هیسی از بین لب‌ها بیرون فرستاد و کمی جلو رفت.

حیاط خانه پر از زباله و ضایعات بود و به‌قول ساعد، متروکه به نظر می‌رسید. یعنی ممکن بود پیرزن اینجا را رها کرده و رفته باشد؟ شاید هم تنها شاهد ماجرا را فراری داده و از دسترس خارج کرده بودند. ساعد پیش رفت، خود را به ضایعات تلنبارشده کنج حیاط رساند و مشغول وارسی‌شان شد. مهرجو هم به ساختمان نگاه می‌کرد و ورود غیرقانونی‌شان به حریم شخصی یک آدم را از نظر قانونی و عواقبش مرور می‌کرد که صدای خش‌دار و خشن پرسید: «هان؟! چیه؟! چی می‌خواین اینجا؟!» دو مرد به‌آنی چرخیدند و به پیرزن که میان چهارچوب یک اتاقک محقر کنج حیاط ایستاده بود چشم دوختند. پیرزن میلۀ فلزی در دست داشت. «به چروکیدگی و خمیدگیم نگاه نکنین! یه قدم دیگه بردارین، قلم می‌کنم اون پاهای درازتونو!» مهرجو به ساعد که کف دست‌ها را به حالت تسلیم بالا گرفته بود نگاهی انداخت.

سپس قدمی به جلو برداشت تا توضیحی بدهد. پیرزن میله را بالا گرفت و صدا بلند کرد: «جنب نخور، لاشی!» مهرجو سر جا ماند، اما سکوتش را شکست: «دزد نیستیم ما، حاج‌خانوم.» «حاج‌خانوم هفت جدته!» «دزد نیستیم ما، خانوم.» پیرزن به خنده افتاد. نگاه متعجب مهرجو و ساعد به هم نشست. رو که به سمت پیرزن کردند، او با پوزخند گفت: «دزدکی اومدی تو خونه‌ی مردم، می‌گی دزد نیستم؟! همه تو این مملکت بی‌صاحب دزدن!» مهرجو و ساعد حرفی نزدند. پیرزن میله‌به‌دست راه افتاد و به سمت پله‌های ایوان رفت. حین رفتن، میله را به دو مرد جوان نشان داد: «دست از پا خطا کنین، جنازه‌تون از این خونه میره بیرون!» «باز خوبه.» ساعد گفت، هم پیرزن را روی پله‌ها متوقف کرد و هم نگاه سوالی مهرجو را به سمت خود کشاند. توجه آن دو را که به خود دید، شانه بالا انداخت، لب‌ولوچه کج کرد و ابرو تکان داد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: تنهایی ماهتینار
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: رهایش
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 2226
  • حجم: 9 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 3 بازدید
  • 60,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=12550
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |