آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان پروانگی احساس از سارا فرد دانلود رایگان

رمان پروانگی احساس از سارا فرد با لینک مستقیم

دانلود رمان پروانگی احساس از سارا فرد کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 2612

رمان پروانگی احساس

خلاصه رمان : اگه زودتر متوجه می شدیم که مهمان های گلی مثل شما داریم من امروز مرخصیم رو کنسل می کردم و میذاشتیم برای یه فرصت دیگه … هرچند کیان صدسال یه بار ازین قول ها به من میده آراد در جواب افسون با جدیت گفت: – لازم نیست … برید خوش باشید. تا برگردید منم تدارکِ عروسی تون رو می بینم – جان؟ آراد در جوابِ چشمانِ بهت زده و دهان باز مانده کیان چنگالش را به سمت صورتش می برد.

قسمتی از داستان رمان پروانگی احساس

– کوفت، تا کی می خواین اینجوری ادامه بدین؟ انگار یادتون رفته ایرانی و ایران زاده اید. سه سال آشنایی و دو سال دوستی برای شناختن همدیگه بس نیست؟ کیان چشم ریز کرده و با نگاهی موشکافانه می گوید: – توکه لالایی بلدی واسه خودت بخون و بخواب من تازه سالم شده، تو که سی و چهار سالت شده بیچاره، موهات داره سفید میشه، جایِ بچه می خوای زنگوله پا تابوت بیاری؟ ناباورانه لب می زنم: – واقعا سال اخلاف سن دارین؟ من فکر کردم هم سن هستید. افسون چشمکی می زند: – جادویِ ورزشِ مهرک جان، شماهم ورزش کن تا جوون بمونی تو چند سالته؟ – بیست و یکم جای افسون کیان گفت: – واقعا؟ بهت نمی یاد و آراد با پوزخندی گوشه ی لبش گفت: – روزگار پیرش کرده افسون ، کیان را با نگاهش سرزنش کرد: – کیان جان، وقتی مخاطب یه دوشیزه محترمه باشه، باید بگی فهمیده تر یا پخته تر به آراد گوشزد کرد.

شماهم مقابل یک خانم حرف از پیری نزن. آراد با نگاهی سرزنش آمیز گفت: – اتفاقا کسی که مشکلش رو از یه دکتر مخفی کنه نپخته ی نپخته است. کیان لیوان به دست از پایِ میز بلند شده و او همپشت سر آراد آشپزخانه را ترک می کند. افسون دستم را گرفت و با دلجویی گفت: – ناراحت نشو. صلاحت رو می خواد برایِ دلسوزی افسون سرتکان می دهم. دستش را پایین کشیدم و مانع از بلند شدنش شدم: تو خسته شدی من ظرف هارو می شورم. خندید و گفت: دیدی که کیان چی گفت، بیا اول بریم از کمرت عکس بگیرم تا خیال همه راحت بشه، بعدا هرکاری دوست داشتی بکن. کیان عکس را روی صفحه نور می گذارد: مشکل حادی نیست حق به جانب گفتم: من که گفتم نگاهِ سنگینش خجالت زده ام می کند: گفتم حاد نیست نگفتم به کل مشکلی نیست باید استراحت کنی فعالیت زیاد ممنوع.

سنگینی بلند کردن ممنوع، اگه رعایت نکنی مشکلات زیادی گریبان گیرت میشه. افسون گفت: کیان؟ من می خوام برم داروخانه،باید برای مهرک دارو بگیرم. تو چیزی لازم نداری؟ – چرا، صبر کن روی کاغذ چیزهایی می نویسد و به دست افسون می دهد: زودبرگرد تا یک ساعتِ دیگه باید حرکت کنیم. – چشم آقای دکتر با رفتنِ افسون من هم به اتاق می روم. چند ثانیه بعد صدایِ صحبت هایشان را می شنوم: – می خوای نرم؟ واقعا مشکلی نیست؟ آراد در جواب کیانگفت: واسه نرفتن منو بهونه نکن. – آراد من واقعا نگرانتم اگه پیدات کنن معلوم نیست کـ… – بی خود نگرانی، هیچ کس نه تورو میشناسه نه نام و نشونی ازینجا داره. گوشیمم که می بینی باطریش رو درآوردم. – آخه پسر، واسه اونا پیدا کردنت … آراد هشدار دهنده صدایش زد:کیان … کوتاه امد که گفت: باشه من برم ساکم رو جمع کنم ظاهرم را مرتب می کنم.

و روی مبلِ تک نفره گوشه اتاق می نشینم. کسی به در می کوبد.حدس زدم که کیان است بلند شدم و گفتم: – بفرمایید – میشه بیام تو وسایلم رو جمع کنم خجادت زده شدم: بله، بفرمایید. ببخشید من اتاقتون رو تصرف کردم. پوزخند می زند و چمدان کوچکی از زیر تخت بیرون می کشد سرگرم لباس جمع کردن گفت: – همه اینا که می بینی برایِ خودِ آراده، منتها به کامِ من. اگه آراد نبود حتی نمی تونستم دانشگاه رو ادامه بدم چه برسه به تخصص و این مطب مجهز. یک مرتبه ایستاد و نگاهم کرد: هواش رو داشته باش با کنجکاوی نگاهش می کنم نگاه گرفت و دوباره سرگرم لباس هایش شد. حین صحبت کردن درون چمدانش می چیند: – اگه ازش خوب مراقبت نشه با هر ضربه ای کتفش درمیره، اجازه نده زیاد حرکت کنه، دستش رو به هیچ عنوان، تکرار می کنم، به هیچ عنوان نباید تکون بده و گرنه صدماتش جبران ناپذیره.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: پروانگی احساس
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: سارا فرد
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 2612
  • حجم: 9 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 15 بازدید
  • 60,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=11768
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.