دانلود رمان گورکن جلد 2 از حدیث کامل رایگان
ژانر رمان : پلیسی، مافیایی، درام، عاشقانه
تعداد صفحات : 1195
خلاصه رمان : ما یه گروهیم، یه باند. ما تشکیل شدیم از ۵ عضو. ما گورکنیم، گورکن اسم ماست. گورکن ها به زور به ۹۰ سانت میرسن، اما باهمین جثه کوچیکشون از خانوادهشون با سرسختی محافظت میکنن، حتی در مقابل حیوونایی که از خودشون بزرگترن. گورکن ها برای خانوادشون هر کاری میکنن. درست مثل ما، ما بی دلیل گورکن نشدیم.
قسمتی از داستان رمان گورکن
دنیز بالاخره تونست اون مردی که از منو کیهان عکس گرفته بود رو پیدا کنه، کنار دنیز تو راهروی انبار چنگیز راه میرفتم و به حرفاش گوش میدادم. _تو اتاق ته انباره، خیلی ترسیده صبر کردیم خودت بیای ازش بازجویی کنی. انگار داشتم تو راهروی اداره راه میرفتم، انگار دوباره میخواستم از متهم بازجویی کنم. حس کردم دلم برای شغلم تنگ شده. در و باز کردم و وارد اتاق شدم، بسته بودنش به صندلی. با دیدنم انگار منو شناخت چون با وحشت نگام میکرد. _منو واسه چی اوردید اینجا؟ دوباره حس قدرت داشتم انگار شده بودم همون آسوی قوی. عکسهارو جلوش پرت کردم و گفتم: واسه چی این عکسهارو گرفتی؟ ترس رو تو چشماش میدیدم. _من اینارو نگرفتم.
لپ تاپ و جلوش گذاشتم و فیلمشو پخش کردم. +یعنی میخوای بگی این تو نیستی؟ نتونست تصویر خودشو انکار کنه. فریاد زدم: کی اینو ازت خواسته؟ _کسی ازم نخواسته. تهدید شده بود، چطور یه دختر بیست ساله تهدیدش کرده بود؟ اسلحه ای که دنیز بهم داده بود رو برای ترسوندنش بالا گرفتم. _اگه همه چیو الان تعریف کنی ولت میکنم بری، در غیر اون صورت خودت میدونی چی میشه. ترسیده بود و تمام بدنش میلرزید. دنیز کنارم ایستاده بود و با تحسین نگام میکرد انگار از این که دوباره قدرتمو به دست اورده بودم خوشحال بود. صداش میلرزید: یه دختر جوون ایرانی بود، فکر کنم اسمش رویا بود، درقبال گرفتن این عکس ها بهم پول داد. با وجود اینکه اون فیلم رو از رویا دیده بودم ولی دلم میخواست اسم دیگه ای بهم بگه هنوزم نمیخواستم باور کنم همه اینا کار رویاست.
پرسیدم: انگیزهش واسه این کار چی بود؟ _نمیدونم، اون فقط بهم پول داد تا این عکسارو بگیرم. به دنیز اشاره کردم ولش کنن و از اتاق رفتم بیرون. هنوز هم نمیتونستم درک کنم چرا رویا باهام این کار و کرده. دنیز همراهم اومد و گفت: حالا دیگه باورت شد؟ _فکر کنم وقتشه رویا رو بگیریم، با توجه به پاکتی که برای ونداد فرستاده ممکنه تا الان جای منو به خسرو لو داده باشه. +برای گورکن آدم گذاشتم. همه چی آرومه و هیچ تنشی بینشون ندیدم شاید اصلا عکس تو و کیهان رو برای ونداد نفرستاده باشه، شاید چیز دیگه ای باشه. _نمیدونم، فعلا اینو ولش کنید چیز دیگهای نمیدونه. +از کجا میدونی راست میگه؟ خنده تلخی کردم و گفتم: یه عمرم کارم اعتراف گرفتن بود، من این جماعت رو خوب میشناسم. از انبار خارج شدیم و در ماشینمو باز کردم …