آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان گندم از مرتضی مودب پور دانلود رایگان

رمان گندم از مرتضی مودب پور با لینک مستقیم

دانلود رمان گندم از مرتضی مودب پور کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، غمگین

تعداد صفحات : 481

رمان گندم

خلاصه رمان : در دل یک خانه‌ی بزرگ و اشرافی، خانواده‌ای پرجمعیت سال‌هاست که زیر یک سقف زندگی می‌کنند؛ خانه‌ای که پر از خنده، سکوت و رازهای پنهان است. گندم، یکی از اعضای این خانواده، طی اتفاقی تلخ درمی‌یابد که نه‌تنها فرزند واقعی این خانواده نیست، بلکه کودکی‌ست که روزی او را سر راه پیدا کرده‌اند. این کشف ناگهانی، ضربه‌ای سنگین به روح و روان او وارد می‌کند و نقطه‌ی آغاز فروپاشی آرامشِ خانواده می‌شود… رازهایی که سال‌ها پنهان مانده‌اند، حالا یکی‌یکی سر باز می‌کنند.

قسمتی از داستان رمان گندم

تو تاحالا دیدی مثلا یه دختر شیش ماه گوشت و مرغ میوه و شیر و این چیزا رونخوره وخوشگل باشه؟صورتش می شه عین کاغذ مچاله شده! اون فکر می کنی تا از درخونه ش اومد بیرون صدتا عاشق دل خسته پیدا می کنه!؟ عشق مستقیما باگوشت و مرغ و لبنیات نسبت داره! این گرسنه های آفریقا روببین! تاحالا شنیدی یه دختر از این آفریقائی های گرسنه بره توهالیوود؟ این دخترائی گرسنه آفریقایی رو اگه بخوای تبدیل شون کنی به یه چیز به دردبخور که مثلا بشه عاشق شون شد اول باید بادشون کنی! بعد یه اتوبخار حسابی بهشون بزنی و بعد پنجاه شصت کیلو گوشت و مرغ و ماهی و میوه بخوردشون بدی تا بتونن روپاشون واستن! -خیلی خب بابا خیلی خب! کامیار-پس به این قرار میشه یه دختر رو کیلویی حساب کرد.

حالا کیلو چند بستگی به بازار داره! ازکیلو یه ملیون بگیر برو بالا! هر چی تغدیه ش خوب بوده باشه یعنی باباش پولدارتره!دختری م که باباش پولدارباشه می کنه به عبارتی کیلویی هفت هشت ملیون تومن! -پس با این حساب وقتی میریم خواستگاری یه دختر باید یه ترازوام باخودمون ببریم؟ کامیار-نه احتیاجی نداره! باباهه هر روز چشمی دخترشو باسکول می کنه و مضنه دستش می آد! تو همین کاملیای خودمون درنظر بگیر می دونی تاحالا کیلو چند واسه خودمون تموم شده؟ کمتر از مایه که نمی تونیم بدیمش! همین خرج و مخارج دانشگاش هفت هشت ملیون تومن شده تاحالا! خب باید بکشیم روجنس دیگه!ماکه دیگه نباید ضرر بدیم! بابای بیچاره م مرتب میگه تولیدکننده همیشه ضرر می کنه! همین عمه اینا! تاحالا گندم براشون کیلو چند افتاده؟

تازه حالا که وقت بهره برداری یه جنس گذاشته رفته! وامونده یه جنسی م هس که نمی شه زیاد احتکارش کرد! یه خرده از وقتش بگذره می شه کیلو دوزار! بعدش فقط به دردترشی می خوره! اما ترشی ش خوب درمی آدآ! -آدم درمورد دختر اینطوری صدبت می کنه؟ کامیار-من غلط بکنم اینطوری حرف بزنم! پدرومادرا اینطوری فکر می کنن! وگرنه منکه کیلوهرچند باشه بی چونه خریدارم! این پدر و مادران که نرخ تعیین می کنن! طفلک یه پسر جوون گویا پیداشده برای کاملیا! حیوونی دستش خالیه! بابام پاتویه کفش کرده الا وبلا کمتر ازکیلو ده میلیون نمی دم! پسره بدبختم رفته وام بگیره بیاد چهار کیلو کاملیا بخره ورداره بره! -راست می گی یاچاخان می کنی؟ کامیار-راست می گم جون تو! یه پسری پیداشده می خواد بیاد خواستگاری کاملیا

تازه مدرکش روگرفته ورفته سرکار. وضع مالی شم خوب نیس بابام گفته اصلا حرفشو نزنین! می گم آ! توبیا این کاملیا رو وردار برو! پنجاه ودو کیلوئه! باتو چهل وهشت حساب می کنیم خورد وخوراک یه سالشم واسه ش گرفتیم! یعنی تا اخر زمستون هیچی خرج نداره! -مگه گوسفنده؟ کامیار-خاک برسرت! درمورد دختر خانما اینطوری صدبت می کنن؟ -آخه تواینطوری میگی! کامیار-بابا من نمی گم که! بابام اینا رو میگه واینطوری فکر می کنه! -توچی می گی؟ کامیار-تازه به من گفته! حالا یه کاری براش می کنم اگه پسره خوب وسالم باشه جورش می کنم! توهمین موقع ازدور آفرین پیداش شد و تا کامیار چشمش بهش افتاد گفت: -موشالا هزار موشالا! فکر می کنی این چند کیلو باشه؟ -گم شو کامیار!

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: گندم
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، غمگین
  • نویسنده: مرتضی مودب پور
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 481
  • حجم: 7 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 10 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=11158
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.