آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان گرگاس [جلد ¹] از حدیث دانلود رایگان

رمان گرگاس [جلد ¹] از حدیث با لینک مستقیم

دانلود رمان گرگاس [جلد ¹] از حدیث کامل رایگان

ژانر رمان : پلیسی، مافیایی، انتقامی، درام، عاشقانه

تعداد صفحات : 1284

رمان گرگاس [جلد ¹]

خلاصه رمان : گرگاس؛ حاصل جفت گیری سگ و گرگ. حیواناتی که بخشی گرگ و بخشی سگ هستند، از سگ درنده تر و از گرگ شجاع ترند. هوش و ذکاوت سگ و نترسی و شجاعت گرگ رو دارن ولی به اندازه سگ ها دوست و وفادار نیستن. مهاجمن و نسبت به جانور های وحشیِ دیگه ژنشون قوی تر و وحشی تره. موجوداتی غیر قابل کنترلن‌. گرگاس ها خون گرگ رو از پنج جد نزدیک خودشون به ارث می‌برن. ظاهرشون به شدت جذاب و کاریزماتیکه ولی رفتارشون به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست. گرگاس ها از انسان ها متنفرن و نسبت به انسان ها رفتار تهاجمی غیر متعارفی دارن. گرگاس با ذات سگ به انسان نزدیک میشه و با ذات گرگ به انسان حمله می‌کنه. این حیوانات وحشی وقتی گرسنگی بهشون فشار میاره و چیزی برای سیر کردن شکمشون ندارن به محل سکونت انسان ها نزدیک میشن. و هرکی برای اولین بار با یه گرگاس رو به رو شه آخرین باریه که با یه گرگاس رو به رو شده. گرگاس ها شبیه ما هستن نه؟

قسمتی از داستان رمان گرگاس

تمام مدتی که سعی داشتم ملافه رو کنار بزنم امیدوار بودم شخصی غیر از بوراک رو روی اون تخت ببینم. آرزو داشتم زیر این ملافه شخصی غیر از بوراک خوابیده باشه. با کنار رفتن ملافه و دیدن چهرهی معصوم بوراک تمام امیدم از بین رفت. ولی هنوز باور نمی کردم که اون مرده باشه. مطمئن بودم که خوابیده. مطمئن بودم که دوباره چشم های خوشگلش رو باز میکنه. لبخند پهنی زدم و به چهره ی معصومش نگاه کردم. سرم رو بردم کنار گوشش. _خوابالو. دستمو روی سرش گذاشتم و موهاش رو نوازش کردم. پیشونی اش رو بوسیدم. یخ بود… سردش شده بود؟ ملافه رو تا بالا روی شونه هاش کشیدم. _عزیزم، تو یخ کردی. دستش رو از زیر ملافه بیرون کشیدم و بوسه ی عمیقی به دستش زدم. دستاش یخ بود… _نمیخوای بیدار شی؟ همیشه همینطوری خوابالو بودی و خواب رو به هرچی ترجیح میدادی.

ولی تو به خاطر من حاضر بودی از خوابت بزنی. پس بیدار شو دیگه. منم آسو… نمیخوای به خاطر من چشم های قشنگت رو باز کنی؟ دستاش همچنان سرد بودن. _تو چرا انقدر سردی؟ ملافه رو کنار زدم. روی سینهش درست روی قلبش جای گلوله بود. نه…نه… این یه زخم ساده بود. سعی کردم از روی تخت بلندش کنم. _بلند شو بوراک. زود باش پاشو… پاشو بوراک پاشو… اینجا از سرما یخ میزنی پاشو. زود باش بلند شو، یخ کردی زود باش بلند شو بوراک. حالا کل صورتم خیس از اشک شده بود. دلیل این اشک ها چی بود؟ بوراک که زنده بود پس من چرا اشک میریختم؟ _بلند شو، بوراک بلند شو دیگه. خواهش میکنم بلند شو بوراک… هاکان از پشت گرفتم. +دادستان خواهش میکنم. _بلند شو بوراک، خواهش میکنم بلند شو عزیزم. هاکان همچنان در تلاش بود که من و از بوراک جدا کنه.

+دادستان لطفا. با حالت تهاجمی از خودم دورش کردم. _ول کن… ولم کن… دوباره بوراک رو بغل کردم. محکم در آغوش کشیدمش و التماسش کردم که بیدار شه و چشماش رو باز کنه. _بلند شو عزیزم، چشم های خوشگلت رو باز کن. دیگه نمی تونستم هاکان رو تحمل کنم. مدام تلاش میکرد من و از برادرم جدا کنه. سرش فریاد کشیدم که ساکت شه. دستمو رو صورت معصوم بوراک کشیدم. اشک میریختم و با التماس اسمش رو صدا میزدم. صدام رو نمیشنید… صورتش سرد بود… تمام وجودش یخ کرده بود… دوباره تلاش کردم بیدارش کنم. زدم تو صورتش و سعی کردم بلندش کنم. _زود باش بیدار شو، اگه نتونی راه بری من میبرمت. بیدار شو بوراک. بوراک بیدار شو خواهش میکنم. اشک هام تبدیل به هق هق شده بودن ولی همچنان بوراک صدام رو نمیشنید. هرچی التماسش میکردم نمیشنید. انگار التماس هام به گوشش نمیرسید.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: گرگاس [جلد ¹]
  • ژانر: پلیسی، مافیایی، انتقامی، درام، عاشقانه
  • نویسنده: حدیث
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 1284
  • حجم: 17.86 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 232 بازدید
  • 40,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=6552
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.