آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان کالکانتیت از فائزه رخشانی دانلود رایگان

رمان کالکانتیت از فائزه رخشانی با لینک مستقیم

دانلود رمان کالکانتیت از فائزه رخشانی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، مافیایی، روانشناختی، علمی، تخیلی

تعداد صفحات : 469

رمان کالکانتیت

خلاصه رمان : زندگی‌ای که لونا می‌شناخت، دروغی استادانه بود. او فکر می‌کرد انتخاب کرده، فکر می‌کرد در کنترل خودشه. اما هر لحظه، هر تصمیم، فقط تکرار خاطرات کسی دیگه بود. با ورودش به نیویورک، همه چیز قرار بود تغییر کنه، ولی نه اون‌طور که انتظار داشت. روزهایش، رنگ از چهره می‌باختند؛ حقیقت، ذره‌ذره از پشت پرده‌ی خیال بیرون می‌اومد. و نقطه‌ی عطف؟ آسایشگاه رایموند. آنجا هیچ چیز عادی نیست. سکوتش سنگینه، نگاه‌هاش خنثی نیستن. توی اون دیوارهای قطور و بی‌رحم، زمان به عقب برمی‌گرده، خاطره و خیال در هم می‌پیچه، و مرز بین دیوانگی و بیداری محو میشه. لونا باید تصمیم بگیره: آیا آماده‌ست با چشمانی باز، هویت خودش رو از نو کشف کنه؟ یا ترجیح می‌ده در خواب عاریتی بمونه، جایی که حتی درد هم واقعی نیست؟

قسمتی از داستان رمان کالکانتیت

– خون خودتو کثیف نکن، اثر اون امپول بی هوشیه که موقع فرار کردن به باسنش اثابت کرد. با گفتن این حرف آرماند، چشمان لینکن روی هم رفتند، قهقه ام بلند میشود، گوشه ی لب رایموند بالا میاید اما جولیا همچنان با اخمانی درهم نظاره گرمان است: – احمقای دیوونه!آرماند در سکوت به اخمانش زل زده است. تبسم روی لبش را باور میکردم یا چشمان نم زده از غمش را! – چجوری وارد سازمان شدین؟ ارماند نگاه از جولیا میگیرد:– با نقشه ی رایموند، دولت از اینکه سمتت بیایم منعمون کرد، این یه ماموریت کاملا مخفی از جانب رایموند بود. آب دهانم را با صدا قورت میدهم: – چرا دولت این اجازه رو بهتون نداد؟- چون میخواست سازمان یه بلای دیگه ای سرت بیاره تا ثابت کنه همه چیز زیر سر سازمانه! انگشتانم را درهم میفشرم: – اما اینطور نیست، ورونیکا، اون گفت همه چیجولیا در صورتم براق میشود.

– تو اون زن رو از کجا میشناسی؟ گوشه ی لبم را میجوم: – قضیش مفصله، اون شب که اون حرفا رو به نیک زدی ترسیدم، از خونه فرار کردم و با ورونیکا آشنا شدم، تقریبا تمام مدت با نقشه من رو به سمت خودشون کشیدن، اونا میخوان با آزمایش روی طیفا هدایت گرارو پیدا کنن تا به دولت ثابت کنن پرادزنده های بازی اونا نیستن!با صدای قهقه ی جولیا، جا میخورم، در لحظه صورتش جدی میشود:– ورونیکا نمیخواد چیزیو ثابت کنه، کار اون نیست اما اون همچین قصدی نداره، سازمانش پرونده ی طیفا رو لو داده و روی ما قیمت گذاری کرده. اون ما رو به همه ی دنیا نشون داده. از لای دندان هایش میغرد:– الان دیگه همه مردم از یه گروه روانی که تحت اختیار خودشون نیستن وحشت کردند، دولت همه ی تلاششو کرد تا پرونده مخفی بمونه. وحشت زده نگاهش میکنم:– اما مردم چجوری حرفاشون رو باور کردن، میتونیم اینو یه شایعه جلوه بدیم!

نگاهشان را با تردید به چشمانم میدوزند؛ – به نظر می رسه اونها تو رو در دید عام قرار دادن، اون روز درگیری ایالت نیو مکزیکو ، اون تراشه اون تورو هدایت میکرد! تنم یخ کرده و دستانم را مشت میکنم: – اونا باهام چیکار کردن؟ارماند با ناراحتی لب هایش را روی هم میفشرد: – اون بیرون همه تو رو میشناسن لونا، نگهداری ازت برا دولت در مقابل مردم یه فاجعه شده، تنها راه اینه که پیش رایموند بمونی! جولیا با قاطعیت نگاهم میکند: – تنها کسی که میتونه ازت در برابر همه محافظت کنه رایمونده حتی در مقابل اون زن که رایموند اونو خوب بلده! مبهوت بغضم را با آب دهانم قورت میدهم، باورم نمیشود چه بلایی سرم آمده بود، ورونیکا که بود چرا جولیا با اطمینان راجع به شناخت رایموند به او صحبت می کرد. لرزش دستانم را از دیدشان پنهان میکنم:– نقشتون چیه؟ آرماند با چشمانش به در اشاره میکند.

– رایموند تصمیم میمیان حرف هایش در به شدت باز میشود، هیبت رایموند نمایان میشود، با عجله وارد اتاق میشود. چشمانش کاوشگرانه در چشمانم دوخته، دو دو می زنند و با خیرگی پس از سیری نگاهم به آرامی از نگاهم گرفته می شوند:- برگرد! پشتم را به او میکنم، با عجله دستبند را باز میکند:– هی رایموند، این جرزنیه. اونی که اینجا کپک زده ماییم، بعد تو اول دستای اونو باز میکنی! با باز شدن مچ دستانم، نفس راحتی میکشم، رایموند کلید را روی پاهای آرماند پرت میکند: – کمتر حرف بزن، دستت رو باز کن و بدش به جولیا. آرماند با مهارت دستان انعطاف پذیرش را به جلو میاورد و در جا قفل را باز میکند و کلید را به سمت جولیا پاس میدهد.– این چرا بیهوشه؟ با گفتن حرف رایموند، آرماند دستش را پشت لینکن میبرد و از روی پشتش تیر کوچک شیشه ای را بیرون میآورد:– بخاطر اینه!

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: کالکانتیت
  • ژانر: عاشقانه، مافیایی، روانشناختی، علمی، تخیلی
  • نویسنده: فائزه رخشانی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 469
  • حجم: 8 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 160 بازدید
  • 50,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=11732
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |