آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان پایانامه از حانیا بصیری دانلود رایگان

رمان پایانامه از حانیا بصیری با لینک مستقیم

دانلود رمان پایانامه از حانیا بصیری کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، رئال

تعداد صفحات : 150

رمان پایانامه

خلاصه رمان : با شنیدن این حرف ناخودآگاه به خاطرات زمان گذشته برگشتم ، آن زمان ها که فرخ و فریده را توی حیاط خانه آقاجان جمع میکردم و به آن ها میگفتم : خانواده نمیخواهند بفهمید اما شما بچه های واقعی عمو کیومرث نیستید فرخ را از توی جوب پیدا کردیم و به خانه آوردیم، فریده را هم وقتی عمو کیومرث از خیابان رد میشد دید از شاخه یک درخت آویزان است، به گفته خودش از منقار یک لک لک پایین افتاده بود. با شنیدن این حرف ها فریده و فرخ از گریه نعره ها میزدند و خانه آقاجان را روی سرشان میگذاشتند،من هم وقتی خیلی اوضاع را ترسناک میدیدم بخاطر در امان ماندن از چک و لگد های پدر خدابیامرزم به آن ها میگفتم این موضوع باید مخفی بماند زیرا همسایه جدید خانه آقا بزرگ یک خانم گرسنه است.

قسمتی از داستان رمان پایانامه

 و اینگونه آن ها ساکت میشدند، البته بماند که فرخ بخاطر حرف های من تا چندین شب روی تختش باران می بارید و فریده هم کمی زبانش لکنت گرفته بود و وقتی مموش خانم را میدید غش میکرد، آخر میدانید بعداً فهمیدم آن مموش خانم در اصل مهنوش خانم خواهر ناتنی آقاجان بوده و بعد از همسایه شدن با آقاجان قرار است بیشتر به خانه آن ها رفت و آمد کند این برابر بود با شب های بارانی طولانی تر برای فرخ و زبان بند ماندن بیشتر برای فریده، بقیه ماجرا را بخاطر اینکه از شهرستان به خانه مان برگشتیم نمی دانم اما اگر فریده بخاطر همچین چیز مسخره ای به من جواب منفی دهد واقعا به بخت خودش لگد زده است. فرخ با آن طرز صحبت کردن نوک زبانی اش گفت : «آبجی فریده راست میگه.» شاید باورش سخت باشد اما این هم یکی از شاهکار های من است، هنگامی که لیوان یخ را از فریزر خانه آقاجان بیرون می آوردم.

به او گفتم اگر زبانش را به لیوان یخ بچسباند صاحب قدرت مرد یخی در آن کارتون تلویزیونی میشود و میتواند همه ما را تبدیل به یخ کند اما متاسفانه بعد از چسباندن، زبان خودش تبدیل به یک عدد قندیل شد و نوک زبانش هنگام جدا کردن از لیوان یخ کمی آسیب سطحی دید و از آن زمان تا کنون نوک زبانی حرف میزند اما این روایت ها قسمت جالبی هم داشت، این بود که فرخ و فریده دیگر از دست مموش خانم فرار نمیکردند، هر زمان من را میدیدند نعره زنان پشت عمو و زن عمو نبات پنهان میشدند، از همان ابتدا تربیت این بچه ها مشکل داشت. خسرو آهسته گفت : «پسر اینا چقدر تورو دوست دارن.» صاف نشستم و یقه پیراهنم را مرتب کردم تا بدانند من از آن زمان تا کنون بسیار تغییر کرده ام و میتوانند روی من حساب کنند. بالاخره آقاجان از دستشویی بیرون آمد و پیش ما نشست، زن عمو سریع دستش را توی کیفش برد.

و مشمایی بیرون آورد و گفت : «آقا جون برات انجیر و برگه زر آلو اوردم بخوری یکم جون بگیری. » مادر با حرص یک عدد آناناس برداشت و جوری که زن عمو ببینید با چاقو محکم از وسط دو تکه اش کرد و گفت : «الان نه ، چون آقاجان باید آناناس میل کنند، میدونید آخه آناناس جزء جدا نشدنی سبد میوه ماست، قیمتش هم اصلا مهم نیست سلامتی مون مهمه، آقا جون اون توت فرنگی هایی هم که براتون توی بشقاب گذاشتم بخورید نزارید بمونه.» من و خسرو همزمان به یکدیگر نگاه کردیم، سلامتی مهم تر است؟ خدا به سر شاهد بود من تا همین دیشب گمان میکردم اسم آن میوه قرمز توت فرهنگی است، وقتی هشت سال داشتم با پدر به بازار رفتیم، از او پرسیدم نام آن میوه های قرمز خال خالی چیست؟ بابا خدا بیامرزم برای اینکه مجبور نشود میوه را برایم بخرد گفت : » نام آن ها توت فرهنگی است.

به ما بی فرهنگ ها نمیدهند، بزرگ که شدی و فرهنگت بالا رفت برای خودت و من بخر،البته بعید میدانم آن موقع هم فرهنگت بالا برود، دستت را از جیب پدرت در بیاور پدر سوخته.« اما حالا که مادر حرف از سلامتی میزد بد نبود کمی برای سلامتی ام که شده توت فرنگی بخورم و ایمنی بدنم را بالا ببرم. خم شدم تا یک عدد توت فرنگی بردارم که با چشم غره مادر ترجیح دادم سیستم ایمنی بدنم بخورد توی سرم و سر جایم بشینم. زن عمو هم دست به کار شد و برای آقاجان سیب پوست گرفت و گفت : «چه خوب، البته منم جز این توقع نداشتم آقاجان خونه ما هر روز شیر بادام میخورد، آخه میدونی چیه ؟میگن برای بدن مفیده، به فرخ و فریده هم هر روز میدم بخورن.» مادر نمایشی خندید و گفت : «بادام؟ دو دقیقه دیگه زمان شیر پسته آقاجانه .» با شنیدن اسم پسته متعجب به مادر نگاه کردم و گفتم : «چی ؟» خسرو جوری سرش را چرخاند.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: پایانامه
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، رئال
  • نویسنده: حانیا بصیری
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 150
  • حجم: 1 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 3 بازدید
  • 60,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=12297
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |