آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان هوران از فاطمه زارعی دانلود رایگان

رمان هوران از فاطمه زارعی با لینک مستقیم

دانلود رمان هوران از فاطمه زارعی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، طنز

تعداد صفحات : 1954

رمان هوران

خلاصه رمان : حسان پسری که توی نوجوانی توسط نامادریش بهش تجاوز می شه و بعد از اون از برقراری رابطه با زن ها متنفر می شه و دچار بیماری … حسان با کنار گذاشتن استعدادش تصمیم میگیره کافه بزن و برای انتخاب دستیار اگهی میده اگهی که توی اون حقوق دستیار ۱۰۰ میلیون نوشته شده !!!! وووو هیچکس هم قبول نمیشه… مشکل حسان چی میتونه باشه که برای کنار اومدن با اون نیاز به این هزینست؟!!!

قسمتی از داستان رمان هوران

لحنش موقع صدا کردن اسمم ته دلم قلقلک داد. نگاهم رو به دست های سبزه و استخونیش که با فاصله ی کمی از بدنش قرار گرفته بود. نگاهش رو روی خودم حس می کردم. آروم گفت کاش توی زندگیم نیومده بودی کاش اصلا ندیده بودمت. حرف های ناخوشایندی می زد. سرم رو بالا کردم و با عصبانیت آشکاری توی چشم هاش زل زدم. دستش رو به نشونه ی سکوت مقابلم گرفت و ادامه داد هوران من در حین اینکه از ورود کسی به حریمم متنفرم. آرزوی ورود تو به حریم خصوصیم رو دارم چشم هام از شدت خوشی برق زد و قلبم در سینه هلهلهه کشید. این اوج یک عاشقانه بود. جملات حسان روی تک تک شعرهای عاشقانه رو کم کرده بود.

به شلنگ آبی که داخل چمن ها بود، اشاره کرد، آب. خودش رو جمع کرد. اون چمن ها کثیفه. چشم هام رو روی هم فشردم خودم برمی دارم روی آسفالت ایستاد. آب رو روی کفش های اسپرتش گرفتم. خندید. شبیه مامانا شدی. همون طور که کفش های خودم رو می شستم، گفتم. از بس تو لوسی. سوار ماشین شدیم و به سمت کافه رفتیم. هر بار که نگاهش می کردم، نگاهش بهم بود، با تلاقی نگاهمون درهم با صدای بلند می خندیدیم. موسیقی رمانتیکی به محفل عاشقانه ی ما جان بخشیده بود چیزی تا فصل عاشقی نمانده بود و من این بار با معشوقه ام به استقبال پاییز می رفتم. دیوارها به بهترین شکل ممکن رنگ شده بود.

عادل دست به کمر گذاشت. خوب شده؟ حسان ابرویی بالا انداخت عالیه! خسته نباشید. شنیدن صدای نوید هر دومون رو متعجب کرد. در حالی که کراواتش رو صاف می کرد از پله ها پایین می اومد حسان شبیه برق گرفته ها از جا پرید خنده ی عصبی کرد. تو، تو اتاق من چی کار می کردی؟ خب رفتم استراحت کنم. از کنار حسان رد شد و بوسه ای روی گونه اش زد خداحافظ حسان با انزجار جای بوسه رو از روی گونه اش پاک کرد و در حالی که بینیش رو چین می داد به دستش نگاه کرد. نوید پوزخندی زد و دستی برای عادل تکون داد. خداحافظ جناب عادل. خداحافظ پسرم، مرسی بابت غذا همون طور که دور می شد برای چند ثانیه برگشت و سری خم کرد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: هوران
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
  • نویسنده: فاطمه زارعی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 1954
  • حجم: 11 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 69 بازدید
  • 55,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=9238
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.