آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان نمک‌ گیر از میم بهارلویی دانلود رایگان

رمان نمک‌ گیر از میم بهارلویی با لینک مستقیم

دانلود رمان نمک‌ گیر از میم بهارلویی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، طنز

تعداد صفحات : 977

رمان نمک‌ گیر

خلاصه رمان : یه دختر، یه اسم عجیب: پرستو بی‌باک. نه فقط یه لقب یه واقعیت. دختری بی‌کله، با نبوغ اقتصادی، مدرک فوق‌لیسانس، و ذهنی تحلیل‌گر. ولی مسیرش از کلاس درس به تار و پود قالی کشیده شده؛ به کوچه‌های داغ و پرغبار کاشان، جایی که قالی می‌بافن نه فقط با دست، با دل. پرستو اما با دل معامله نمی‌کنه. عقل و جسارتش رو ریخته وسط. واسطه‌ها رو حذف کرده، قالی رو خودش مستقیم می‌فروشه به عزت‌الله خان جهانگیری در تهران. اما مرگ ناگهانی اون مرد، ورق رو برمی‌گردونه. سه ماه بعد، پسرش روزبه میاد حجره. پرستو دنبال پولشه. ولی روزبه می‌گه: «چه پولی؟ چه معامله‌ای؟» و حالا یه جنگ شروع می‌شه. بدون مدرک. بدون شاهد. فقط یه دختر با زبان تیز، ذهن قوی و دلی بی‌باک، در برابر قدرت و نفوذ یه خانواده‌ی بزرگ. داستانی پر از پیچ و خم، رازی پشت هر تار، و مبارزه‌ای که شاید یه قالی بتونه مهر تاییدش باشه…

قسمتی از داستان رمان نمک‌ گیر

دختر بی توجه به اینکه زیر نگاه موشکاف آقای ناظمی بود، نگاهی به عزت اله خان انداخت، انگار حالا حالاها قصد نداشت تلفنش را قطع کند و “روزبه “جانش هم قصد کوتاه کردن صحبتش را نداشت. از جا بلند شد و با قدم های خسته رفت سمت مرد خسته تر از خودش. – دخترعمه، داره شب میشه! باید برم خونه تون، گلرخو بردارم و بریم بازار برا خرید عروسی. دختر که شش دانگ حواسش به آن دو مرد مسن بود، کلافه از دست مرد همراهش معترض شد که: – یعنی توی کاشون به اون بزرگی فروشگاه نیست که شما دوتا برای عروسیتون حتما باید از تهران خرید کنید. لحن معترض و کشیده ی مرد جوان بلند شد که: دختر عمه! گلرخ بشنوه این حرفو زدی ناراحت میشه! مگه زن من از دخترداییش چی کم داره

که اون خریداشو رفته اصفهان، اونوقت ما برای عروسیمون از كاشون خرید کنیم؟! دختر بی حوصله و عاصی، دست را به علامت “باش باشه” تکان داد و آرام کنار گوش او گفت: بذار ببینم چی میشه! اگه تونستم قالی رو بفروشم به این دوتا پیرمرد که به شیرینی خوب پیش من داری… اصلا ی ه کادوی خوب برای عروسی پسرداییم می گیرم که همه انگشت به دهن بمونن… اما اگه قالی فروش نره، مجبوری م قالی ها رو باز بندازیم روی دوش و بریم خونه! فردا اون وقت با آخلیل می آم، اون زبون بازاری جماعتو بهتر از من بلده. _میگمآ دخترعمه… شرمنده م که اینو میگم… اما… نگاه دختر رفت سمت دو مرد مسن. تلفن عزت اله خان تمام شده بود و در حالی که هر دو سرشان رفته بود بیخ گوش هم و نگاهشان به او بود، پچ می زدند.

برای این که مهلت به آن دو ندهد تا سرش کلاه بگذارند، بی تاب گفت: – بگو دیگه ممد، چی می خوای؟ – دخترعمه شرمنده، گلرخ گفت برای خرید عروس کم پول ازتون بگیرم و بگم بزنید به حسابش! تند برگشت سمت محمدجواد و نگاه تندکی انداخت به او و تشر زد: – کدوم حساب! ماشالاه ش باشه گلرخ جون، اصلا توی بافتن این قالی ها مگه کمکی هم کرده؟ همه ش در رفته از کار و انداخته گردن معصوم… خب، خب… باشه، بغ نكن! قالی اگه فروش رفت روی چشمم! فقط به خاطر گل روی خودت که امروز همراهم اومدی تا سعادت آباد، نه اون گلرخ مارمولک… غلط نکنم این دوتا خیلی دغل تشریف دارند، از اونان که خدا قالبشونو گم کرده! و گردنی صاف کرد و با قدم های کشیده، شلنگ تخته انداز سمت آن دو رفت: – خب حاجی…

آخ ببخشید عزت اله خان، چی شد؟ خری دارید؟ نه دخترجون. به جون خودت این جور تک خری ها کار ما نیست. “دخترجون” توی دل حرص خورد “جون خودت حاجی بازاری!” اما لبخندی به روی او زد و گفت: – راه نداره؟! این قالی اصلا خوراک خونه خودتونه! دیدی ن چه رنگ موشی خوشگلی داره… اون ستاره وسطش شاهکاره! اصلا ندیدید چه لچک هایی داره… ممدجواد، قالی رو بیار تا عزت اله خان ببينه و… – دخترم گفتم که جون خودت راست کار ما نیست. باز هم حرص خورد، اما فقط توی دل و با لبخندی گفت: – جون خودم نباشه، جون آقازاده تون، روزبه جان جانان ، راه نداره، باید به نظر بهش بندازید! به نظر حلاله… اصلا شما آقا ناظم، شما بیاین یه نگاهی بندازید… پاشید… پاشید دیگه آقا ناظم… جان روزبه جان بیاین …

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: نمک‌ گیر
  • ژانر: عاشقانه، طنز
  • نویسنده: میم بهارلویی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 977
  • حجم: 7 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
لینک های دانلود
  • 82 بازدید
https://ayrelroman.ir/?p=11058
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.