دانلود رمان مسحور از فائزه فاتحی آوری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۰۸۷
خلاصه رمان : “مسحور” جدال بین احساس و غرور دو نفر… از یک طرف دختری که جسورانه بزرگترین بحرانش رو از سر میگذرونه و در مقابلش مردی که باعث این بحران بوده، مجنون وار دل میبازه و سعی میکنه با بهونه جبران مافات همون بحران، حرف دلش رو به کرسی بنشونه …
قسمتی از داستان رمان مسحور
همین که از ورودی پارکینگ شرکت دوستش علی بیرون میرن ایرج خیلی خونسرد میپرسه: امیر مثل آدم بگو چی به اون دختر گفتی که تا این حد عصبانی شده بود چون تو دو تا برخوردی که دیدمش دختر آروم و خونسردی به نظر میومد. چرا میگفت منظور پسرت چیز دیگه ای بوده قبلا بهت اخطار
دادم که جلوی علی آبروم رو نبری اون خانوم مهندس کارمند شرکتشه بخوای نخوای مسئولیتش بااونه چرا جوابمو نمیدی. امیر اما عصبی بود و حرفی نداشت بزنه چون انگار دختره زیادی زرنگه و خوب منظورش رو گرفته بود. با خودش میگه “لامصب اونقدر سفت و سخت هم بود، علارغم اون نگاه های
سنگین که به هر دختری مینداختم دست و پاش رو گم می کرد مثل بلبل توضیحش رو ادامه میداد”. صدای ایرج خان حواسش رو جمع میکنه: ببین امیر میدونم دختر خیلی خوشگلیه ولی اینبار ازت خواهش میکنم. امیر کلافه جواب پدرش رو میده: مگه من چیکار کردم؟ جوری حرف میزنی
انگار بهش پیشنهاد بیشرمانه دادم همونجا گفتم که منظورم چی بود اون خانم مهندس زیادی بزرگش کرد. -خودت هم خوب میدونی موضوع چیز دیگه ای بوده ولی نمیپرسم چی، چون میدونم هرچی باشی اون کاره نیستی. امیر می خنده و با چشمکی میخواد حواس پدرش رو از بحث پیش اومده …