دانلود رمان عشق یعنی شعله از عاطفه عباسی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، چاپی
تعداد صفحات : 731
خلاصه رمان : شعله دختر با استعداد و اصیل ۱۶ ساله در کلاس های نویسندگی، با استاد زال که مردی جوان و متشخص است آشنا می شود. او سخت تلاش می کند تا در دانشگاه تهران قبول شود. شعله در طول این آشنایی ویراستار مجلهی او میشود. بین آن دو بحثهای طنزگونه پیش میآید و با فراز و فرودهای زیادی رو به رو می شوند، تا اینکه شعله با رئیس موسسه خیریه ای آشنا می شود و …
قسمتی از داستان رمان عشق یعنی شعله
استاد با تک سرفه ای سرش را پایین اندخت و بعد از مکثی طولانی گفت: مشکلی نیست آقای تربتی، فقط از پونزده دقیقه تجاوز نکنه. و سرش را به نشانه تأسف برایم تکان داد، دیگر تا پایان کلاس کلمه ای حرف نزدم در پایان کلاس کلاس گفت: خانم توکلی شما بمونید. وقتی همه بچه های کلاس خارج شدند، بی آن که نگاهم بخوابد و خودم به اتاق امیر علی رفتم مثل همیشه وسایل را مرتب چیدم و دو تا از پیراهن هایش را اتو اصلاً به شخصیت بیرون از خانه اش چنین اتاقی مد پس از تمیزکاری، کمی روی تختش دراز کردم. اصلاً به شخصیت بیرون از خانه اش چنین اتاقی نمی آمد، پس از تمیزکاری کمی روی تختش دراز کشیدم و سرم را داخل بالشش فرو کردم و عطرش توی وجودم پیچید.
به سرعت از جایم بلند شدم، پتو و تختش را مرتب کردم و به سالن رفتم، اصلاً نمی خواستم این دوست داشتن بیش از این دامن گیرم شود! روی کاناپه نشستم و هندزفری را در یکی از گوش هایم گذاشتم تا اگر صدایی آمد بشنوم، سپس متنها را از کیفم بیرون کشیدم. پس از مدتی امیرعلی هم در کاناپه تک روبه رویم با فاصله چند متری نشست و مانند من با لپ تاپش مشغول شد کارهای ویرایش که تمام شد، احساس خستگی شدیدی میکردم داشتم گردن و شانه هایم را مالش میدادم که ناگهان یک آهنگ قدیمی شاد شروع به خواندن کرد، لبخند پررنگی روی لبم نشست. چرا لبخند میزنی؟ هان؟ میگم چرا لبخند عاشقونه میزنی؟ لبخندم را جمع کردم و کمی جدی گفتم كجا لبخند عاشقونه زدم…
فقط با این آهنگ خاطره دارم. هندزفری رو دربیار تا بشنوم آخه آهنگش… بدو! هندزفری را کشیدم و صدای خواننده بلند شد، کم کم لبخند کم رنگی روی صورتش نشست و به مرور به خندهای بلند تبدیل شد لبخندی روی لب هایم نشست به زور لب هایش را با دندان می گزید تا بتواند خودش را کنترل کند آهنگ را عوض کردم و خودم را مشغول جمع کردن وسایل نشان دادم. شعله یعنی واقعاً تو چه خاطره ای میتونی با آهنگ دوره پدر من داشته باشی؟ واسه تولدم نگار قرار بود آهنگ بیاره فلش رو از باباش کش رفته بود، نگو فقط چهار تا آهنگ توش بوده به یاد اون روز من و نگار این آهنگ رو نگه داشتیم. آخه یه جوری لبخند زدی و گفتی خاطره دارم.