آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان طاعون‌ زده از آوا موسوی دانلود رایگان

رمان طاعون‌ زده از آوا موسوی با لینک مستقیم

دانلود رمان طاعون‌ زده از آوا موسوی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : 1427

رمان طاعون‌ زده

خلاصه رمان : طاعون زده روایتگر دختریه مثل همه دخترای دیگه. با یه زندگی آروم و بی دغدغه و رویاهای صورتی کوچیک و بزرگ. تا حالا اسم طاعون به گوشتون خورده؟ طاعون یه بیماریه. و حالا طاعون افتاده به جون تک تک اون آرزوها. داستان ما درباره دختریه که مجبور میشه آرزوهای طاعون گرفته اش رو خودش با دستای خودش بسوزونه. حالا سال ها گذشته و کسی که روزی از مهم ترین داشته زندگیش بود، از میون خاکستر آرزوهاش دوباره پیدا میشه. اومده تا جواب تک تک سوالاتش رو از طنین بگیره. بعد از سال ها طاعون برگشته. اما این بار قراره طاعون به جون خودش بیفته!

قسمتی از داستان رمان طاعون‌ زده

خمیازه ای کشیدم و کش و قوسی به بدنم دادم. مشغول پختن نیمرو شدم و در همین حین به مکالمه تلفنی مامان و خاله گوش می دادم. گویا برای یکی از نوه های خاله خواستگاری همه چیز تمام پیدا شده بود. بسته نان را به همراه ماهیتابه داخل سینی گذاشتم و از آشپزخانه خارج شدم. مامان نیم نگاهی به من انداخت و تلفن را دست به دست کرد. لقمه ای برای خودم گرفتم و درحالی که سرم را به سمت تلفن می کشیدم تا بتوانم حرف های خاله را بشنوم، لقمه را در دهانم گذاشتم. _ آره دیگه. این دختره هم انگار بدش نمیاد. لقمه دیگری گرفتم و بیشتر به مامان نزدیک شدم. مامان برای لحظه ای چپ چپ نگاهم کرد و لب زد: _ فضولی؟ لبخندی دندان نما زدم و به نشانه مثبت سر تکان دادم.

مامان با افسوس سر تکان داد و من با شنیدن جمله خاله برای لحظه ای چشم هایم را گرد کردم. _ دیگه بعدی نوبت طنینه. مامان ابروهایش را به سمت بالا کشید و نیم نگاهی پر افسوس به من انداخت. _ نه بابا. حالا درسشو بخونه. و بعد طوری نگاهم کرد که به خنده افتادم. برای لحظه ای رمان هایی که خوانده بودم مقابل چشمانم جان گرفت. مثلاً امیر به خواستگاری ام بیاید و خانواده ام به هیچ صراطی مستقیم نشوند! من هم به چه چیزهایی که فکر نمیکردم. نه من آن دخترک شاه پریان قصه ها بودم و نه امیر شاهزاده مولتی میلیاردر مجنون با یک مادر پر فیس و افاده. آخرین لقمه را هم خوردم و از جا برخاستم. دوباره به اتاق برگشتم اما این بار تمرکز کافی نداشتم.

تحت تاثیر جملات خاله، طنین رویا پرداز درونم داشت برای خودش میبرید و میدوخت. دستی به پیشانی ام کشیدم و با حرص زمزمه کردم: _ دو دقیقه ولت کنم، اسم بچه هات رو هم انتخاب می کنی. ریز خندیدم و برای خودم با افسوس سر تکان دادم. امیر از آینده گفته بود. آینده ای روشن و رویایی را برای هر دویمان ترسیم کرده بود. آینده ای که به من از حالا اجازه رویا پردازی های دخترانه داده بود و من هر بار آن آینده رویایی را در ذهن خود تجسم میکردم، شاپرک ها در قلبم سرازیر میشدند و موسیقی عشق و زندگی در سرم نواخته میشد. گفته بود روزی که بتواند به موقعیتی برسد که جلوی خانواده ام حرفی برای گفتن داشته باشد، برای داشتنم لحظه ای تعلل نخواهد کرد.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: طاعون‌ زده
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: آوا موسوی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 1427
  • حجم: 6.09 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 145 بازدید
  • 40,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=7793
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.