آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان ضماد از پرستو اسحقی دانلود رایگان

رمان ضماد از پرستو اسحقی با لینک مستقیم

دانلود رمان ضماد از پرستو اسحقی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، خونبسی، هیجانی، بزرگسال

تعداد صفحات : 3442

رمان ضماد

خلاصه رمان : نبات ملک‌زاده، دختری ۲۰ ساله، با قلبی مهربان که در روستایی قدیمی بزرگ شده است. او یکی از معدود افرادی‌ست که برای ساختن آینده‌ای بهتر، راهی شهر شده و به تحصیل ادامه داده است. اما سرنوشت همیشه هم‌مسیر رویاها نیست… خاقان ایزدی، فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی، مردی جذاب، مغرور و تلخ که پس از مرگ برادر و همسرش، انتقام‌شان را گرفته و مجرم را به زندان انداخته است. حالا او سرپرستی فرزند پنج‌ماهه برادرش را بر عهده دارد، بی‌آنکه بداند تقدیر بازی تازه‌ای برایش در نظر گرفته است. و اما نبات… برای نجات تنها برادرش، اسیر سنتی دیرینه می‌شود، خون‌بَس! معامله‌ای که او را به خانه‌ی مردی می‌کشاند که روحش زخمی‌تر از هر انتقامی‌ست…

قسمتی از داستان رمان ضماد

بخاطر نبودن حواسش از ترس شانه هایش بالا پرید. اما بعد لبخندی زد و دست خاقان را گرفت. جان مادر….. چرا بیداری؟ چشمات قرمز شده دورت بگردم. صندلی را عقب کشید و کنارش نشست. نبات یکم پیش خوابید اما من خوابم نمیاد. مادر يادته وقتی خروش به دنیا اومد چقدر اذیتت کردم؟ ولی خشایار دوستش داشت و مراقبش بود اما من تا یک سالگیش فرصت پیدا میکردم گوشت تنش رو میگندم. هردو خندیدند و اشک درون چشمان پوران جمع شد. آره خوب ،یادمه به من میگفتی حق ندارم بهش شیر بدم. ولی وقتی یک سالش بود و چهار دست و پا رفتنی سرش به میز خورده بود از نگرانی و ترس گریه کرده بودی بعد از اون روز سه تایی از هم جدا نمیشدین…. چقدر زود گذشت!!

ولی آخرش شرمنده ات شدم و مراقب دوردونه ات نبودم پوران من رو ببخش ماد. پوران از جای بلندشد و بوسه ای روی موهای پریشانش زد. دشمنت شرمنده عزیز دلم با سرنوشت نمیشه جنگید. خودت رو ناراحت نکن الان نبات باردار و بیشتر از هرکسی دیگه بهت احتیاج داره! همراه هم از آشپزخانه خارج شده و پوران سر به شانه ی خاقان چسباند و تا اتاقش با قدم هایی آرام مسیر را طی کردند. پسرم، بنظرت امشب رو کنار من بخوابی نبات ناراحت میشه؟ نبات رو اینجوری شناختی خاتونم؟ امشب پیش مادرم میخوام. وارد اتاق شده و هردو روی تخت دراز کشیدند. خاقان همانند کودکی در خود جمع شد و سر به سینه ی پوران چسباند.

نبات خیلی عروس خوبیه برای من حکم دختر رو داره گیتی هم خانومه اما نبات با سختی و عذاب وارد خانوادامون شد و تا آخرش با متانت رفتار کرد. معلومه خب شوهر جیگری مثل من گیرش اومده!! مشت بی جان پوران روی پهلوی اش نشست. -شیطنت نکن بچه اینارو گفتم تا قدرش رو بدونی بخواب که خیلی خسته ایم. چشم چشم شما جون بخواه خواب که چیزی نیست. تکانی بر تنش داد و به پهلو چرخید که با حس خالی بودن کنارش پلک هایش را باز کرد نگاهی به اطراف انداخت و وقتی خاقان را ندید از تخت پایین آمد. ساعت هشت صبح بود و احتمال میداد که زودتر بیدار شده است.

سریع به سمت حمام رفته و دوشی گرفت. از کمد پیراهن بلند طوسی که تا زیر زانوهایش میرسید را همراه جوراب شلواری ضخیمی انتخاب کرد. موهایش را سشوار کشید و فرق باز کرد. دو طرف موهایش را سنجاقی به رنگ پیراهنش زد. نگاهی به خودش انداخت و از اتاق بیرون آمد. سکوت خانه را که دید آرام به سمت اتاقی که مادرش و انسیه آنجا خوابیده بودند قدم برداشت در را باز کرده و به انسیه و پسرانش که روی تخت خوابیده و مادرش همراه هنگامه روی تشک، چشم دوخته و لبخندی زد. نزدیک هنگامه شد و بوسه ای روی لپش کاشت وی لبش کاشت. خوشگل مامان…

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: ضماد
  • ژانر: عاشقانه، خونبسی، هیجانی، بزرگسال
  • نویسنده: پرستو اسحقی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: ۳۴۴۲
  • حجم: 10 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 3,095 بازدید
  • 60,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=2020
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.