آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان سایه های تردید از پروانه ایجازی دانلود رایگان

رمان سایه های تردید از پروانه ایجازی با لینک مستقیم

دانلود رمان سایه های تردید از پروانه ایجازی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، رئال

تعداد صفحات : 223

رمان سایه های تردید

خلاصه رمان : غزل شیطنت را با خودش به مدرسه آورده، جایی که خواهر آرام‌ترش، سپیده، نیز درس می‌خواند. او دل خوشی از معلمشان، آقای پالیزان، ندارد و هر فرصتی را برای اذیت کردنش غنیمت می‌شمارد. در خانه، غزل یک پسرعمه دارد؛ روزبه، آرام و متین، مثل آبی ساکن. غزل و برادرش سام (که صمیمی‌ترین دوست روزبه است) کاملاً با او فرق دارند. در این میان، شیدا، دختر دایی‌شان، عاشق روزبه شده؛ عشقی یک‌طرفه و خاموش. اما روزبه نه می‌بیند، نه توجهی دارد. غزل هم که این وضعیت را می‌بیند، روزبه را به سخره می‌گیرد و دست از اذیت‌هایش برنمی‌دارد… تا اینکه پای آقای پالیزان به ماجرایی باز می‌شود که همه چیز را تغییر می‌دهد…

قسمتی از داستان رمان سایه های تردید

یه سؤال دیگه ازت می‌پرسم و بعد راه می‌افتم… با سماجتی که من از تو سراغ دارم، بعیده رضایتت از صمیم قلب باشه. حالا چرا انقدر سریع جواب دادی؟ – برای اینکه دوستت دارم. برای اینکه زندگی بدون تو برام ممکن نیست. برای اینکه همه رؤیاهای من، با تو و کنار تو معنا پیدا می‌کنه. این دلایل کافی نیست؟ لبخند ملیحی روی لب‌هایش نشست. چشم‌هایش را به نشانه‌ی تأیید بست و باز کرد، سپس ماشین را روشن کرد و حرکت کرد. در طول مسیر سکوت کرده بودم، فقط وقتی جلو در خانه ایستاد و با صدایی آرام نجوا کرد: – شب بخیر. من تنها به دست تکان دادن اکتفا کردم. کلید را انداختم، در را باز کردم و داخل شدم. مادر با نگرانی به استقبالم آمد: – چرا انقدر دیر کردی؟ – ببخشید، ماشین کیوان وسط راه پنچر شد. این را گفتم و مستقیم به اتاقم رفتم. بی‌درنگ به تخت پناه بردم، حتی حوصله مسواک زدن هم نداشتم.

آن‌قدر خسته بودم که بی‌درنگ خوابم برد. صبح روز بعد، با چشمانی خواب‌آلود بیدار شدم و با تعجب او را دیدم که کنارم نشسته و با لبخندی کمرنگ گفت: – سلام، ظهر بخیر. مثل آدم‌های گیج پرسیدم: – امروز چندشنبه‌ست؟ چرا تو این‌جایی؟ با همان لبخند گفت: – اگه ناراحتی، برمی‌گردم؟ سرم را روی بالش چرخاندم و دوباره پرسیدم: – نگفتی چندشنبه‌ست که سر کار نرفتی؟ موهایم را از صورتم کنار زد و گفت: – خانم حواس‌پرت، امروز جمعه‌ست. یادت رفته دیشب سپیده دعوتمون کرد؟ تازه خاطرات شب گذشته در ذهنم زنده شد. دوباره پرسیدم: – کی اومدی؟ با پلک‌های بسته زمزمه کرد: – نیم‌ساعتی می‌شه بالای سرت نشستم و به چهره مهتابیت نگاه می‌کنم. باز هم پرسیدم: – مامان اینا کجان؟ رفتن؟ – نه هنوز نرفتن. منتظرن تا خانم از خواب بیدار شن بعد حرکت کنن.

چشم‌هایم بسته بود ولی گفتم: – خب، اونا می‌رفتن… بعد من و تو… حرفم را برید: – غزل! می‌خوای همین‌طور با چشم بسته استنطاقم کنی؟ بی‌رمق گفتم: – خسته‌ام… انگار به دست و پام وزنه بستن. دلم می‌خواد بازم بخوابم. صدای مادر از پشت در آمد: – کیوان جون، مادر بیدار نشده؟ کیوان در را باز کرد و مؤدبانه گفت: – چرا، بیدار شدن، فقط دلشون نمیاد از رختخواب جدا شن. سایه خانم، شما یه چیزی بهش بگید، به حرف من که گوش نمی‌ده. با چشمان بسته به مکالمه‌شان گوش می‌دادم. صدای مادر را شنیدم که چند بار اسمم را تکرار کرد، اما حال جواب دادن نداشتم. بالاخره گفت: – حالا که خسته‌ست، بذار بخوابه. می‌ریم، وقتی برگشتیم حالش خوب شده… بعد از صدای بسته شدن در، هراسان چشمانم را باز کردم و صاف نشستم. کیوان را دیدم که پشت در ایستاده و به دستپاچگی‌ام می‌خندد.

با عصبانیت بالش را سمتش پرت کردم: – اصلاً شوخی بامزه‌ای نبود! بالش را گرفت و خندان گفت: – خیلی خب، اگه نمی‌خوای جا بمونی، دیگه پاشو. با خونسردی گفتم: – مهم نیست، اگه جا بمونم، تو هستی. کنارم نشست و با لحنی مرموز گفت: – من آخرش تو رو می‌دزدم، طلا… پس با این حرف‌های وسوسه‌کننده کاری نکن این اتفاق امروز بیفته. می‌دونی که همه منتظرمونن، خوب نیست نگرانشون کنیم. خندیدم و گفتم: – با کمال میل می‌پذیرم آقای رباینده! افتخار بزرگیه که اسیر عشق شما بشم. ناگهان لحنش جدی شد: – یعنی هیچ مخالفتی با این دسیسه نداری؟ مات و مبهوت گفتم: – منظورت چیه؟ از چی حرف می‌زنی؟ – می‌خوام ببرمت یه جایی که هیچ‌کس دستش بهت نرسه. با سردرگمی گفتم: – لطفاً واضح بگو… چه فکری توی سرت داری؟ لبخند زد: – نترس، چیز مهمی نیست.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: سایه های تردید
  • ژانر: عاشقانه، رئال
  • نویسنده: پروانه ایجازی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 223
  • حجم: 4 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 15 بازدید
  • 55,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=12291
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |