آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان راز شبانه از ساناز لرکی دانلود رایگان

رمان راز شبانه از ساناز لرکی با لینک مستقیم

دانلود رمان راز شبانه از ساناز لرکی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، معمایی

تعداد صفحات : 770

رمان راز شبانه

خلاصه رمان : شبانه دختری است که عاشق عکاسی ست اما برادرش شدیدا با این قضیه مخالف است. بدون اطلاع خانواده برای یک مصاحبه میرود و در مسیر برگشت تصادف میکند در آمبولانس متوجه میشود هیچ چیز تصادفی نیست و سرنشینان ماشین و حتی مرد مرموزی که به ظاهر عابر بوده و سوار ماشین شده هم همگی بخشی از یک نقشه هستند. پازلی که باید حل شود.

قسمتی از داستان رمان راز شبانه

ماشین از جا کنده شد. ریحان توی سرش سنجید که چرا مهراد همیشهی خدا عصبانیست. با آن قد بلند و اندام ورزیده و چهره ی جذاب شبیه یکی از خدایان بود البته از آن خدایان شرور که می توانستند آثار حیات را زائل کنند. ریحان از پنجره به بیرون نگاه کرد و با خودش اندیشید به زودی برف باریدن خواهد گرفت با آنکه بخاری ماشین روشن بود، احساس سرما میکرد، نوک انگشتانش سفید شده بود. به صندلی تکیه داد و همانطور بلاتکلیف بیرون خیره شد یک اتومبیل قرمز به کندی کنارشان رانندگی میکرد و یک موتور سعی میکرد سبقت بگیرد دچار اضطراب شده بود. ماشین کمی بعد به داخل یک خیابان بزرگ پیچید و جلوی یک رستوران توقف کرد. یک عمارت بزرگ پیش رویشان بود که چشم نواز به نظر می رسید.

چند درخت تنومند جلوی در ورودی بودند و رنگ ساختمان که قرمز آجری بود یک جور گرمای خاص را منتقل میکرد. ریحان به خودش قول داده بود هیچ حرفی نزند اما غفلتا از دهنش پرید: _اگه سنگی پس چرا امروز اومدی دنبالم صدای مهراد آرام و نرم بود و روی برخی از حروف و کلمات تاکید میکرد: _نه آوردمت یه چیزی بخوری… رنگت پریده… ریحان تو توی نزدیکترین حریم شخصی من هستی. پس به هیچ وجه پاتو از گلیمت دراز نکن. خط قرمز برام شبانه است. ریحان از اینکه نادیده گرفته میشد ناراحت بود و در عین حال احساس کرد به این شرایط عادت کرده است، حداقلش این بود که وقتی او در مورد شبانه حرف میزد دیگر حسادت نمیکرد و می دانست اوضاع از همین قرار است. چیزی که توی سرش چرخید را بی هیچ نیت خاصی گفت: _زنای زیادی توی زندگیتن؟

امیدوار بود که مهراد بگوید نه اما مهراد لبخندی زد و زیر لب زمزمه کرد: _زیاد از نظر تو چند تاست؟ ریحان در اوج ناباوری متوجه شد مهراد دستش انداخته است دلش می خواست ما اصلا به این مکالمه ادامه ندهد گفت: _دو تا؟ سه تا؟ مهراد بلند خندید. ریحان با چشمان گرد شمردن را ادامه داد: _ ۶تا ۷تا؟ مهراد در ماشین را باز کرد با دست اشاره کرد پیاده شوند. بعد قبل از پیاده شدن یک دفعه نطقش گرم شد: _رابطه ی من و تو مشخصه ریحان. کانلا تعریف شده است و تلاش نکن چیز بیشتری از من بگیری، البته منظورم پول نیست. اونو هرچقدر بخوای بهت میدم اونقدر که به هرچی بخوای برسی اما تو همین گوشه ی زندگیم بمون و پاتو از گلیمت درازتر نکن چون دختر شیرینی هستی و از اینکه نزدیک خودم لطفا نگهت داشتم احساس خوبی دارم.

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: راز شبانه
  • ژانر: عاشقانه، معمایی
  • نویسنده: ساناز لرکی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 770
  • حجم: 3.92 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 388 بازدید
  • 40,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=6578
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.