رمان دل از سارا بانو دانلود رایگان

رمان دل از سارا بانو با لینک مستقیم

دانلود رمان دل از سارا بانو کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، خشن، ازدواج اجباری

تعداد صفحات : 212

خلاصه رمان : راستین که شب خسته از کار در شرکت به خانه میرفت ناگهان دختری جلوی ماشینش را میگیرد و ازش تقاضای کمک میکند تا از ازدواج اجباری که قرار انجام شود نجاتش دهد …

قسمتی از داستان رمان دل

روی یکی از مبل ها منتظرش نشستم. بعد۱۰مین اومد پایین و کلیدی رو به سمتم گرفت _بروبالا اتاق سمت چپ اونجا میتونی بمونی کلیدو ازش گرفتمو تشکر زیرلبی کردمو به سمت بالا حرکت کردم وارد اتاق شدمو خودمو رو تخت انداختم باید تو یه فرصت مناسب اون اطلاعاتی رو که فلاحی میخواستو براش میبردم تا دست ازسرم برداره. مرتیکه کصافت خدا ازت نگذره. تقریبا ساعت نزدیکای ۳ بود آروم از اتاق اومدم بیرون. اون پسرهم خواب بود به سمت اتاق سومی که بهم گفته بودن رفتم و آروم دستگیرشو بالا و پایین کردم که باز شد. خوبه قفلش نکرده بود رفتم داخلو شروع کردم به گشتن کشو میزشو باز کردم خودشه همون چیزایی که میخواستم همشونو تو کولم گذاشتمو آروم به سمت بیرون رفتم….

ازخواب بیدار شدمو دستی به چشم هام کشیدمو از اتاق زدم بیرون صبحونه ای آماده کردمو به سمت طبقه بالا رفتم تااون دختر رو بیدار کنم تقه ای به در زدم جوابی نیومد دوباره به درزدم ولی بازم صدایی نیومد در رو باز کردمو وارد شدم تو اتاق نبود برگه ای روی تخت بود برگه ای که روی تخت بودرو برداشتمو شروع کردم به خوندنش به به سلام آقای راستین امیری یادته بهت گفتم کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه اون روزی که شراکتتو بامن بهم زدیو گفتی تو خلافکاری و رفتیو شدی رقیب من یادته!! الان تمام اطلاعات مهمت دست منه و توهیچ کاری نمیتونی بکنی. من اون دخترو فرستادم هنوزم ساده ای نامه رو تو دستم فشردمو پرتش کردم به سمت دیوار.

 میکشمت امیرفلاحی خودم میکشمت گوشیمو برداشتمو شماره مهرداد رو گرفتم.  ×بله داداش +مهرداد امیر فلاحی رو یادته ×آره داداش +اطلاعات مهم منو دزدیده باید پیداش کنم ×چی؟یعنی چی دزدیده! +داستانش مفصله باید ببینمت +باشه تماسو قطع کردمو به طبقه پایین رفتم…. حدود۴۰مین گذشت تامهرداد خودشو برسونه ×خوب داداش تعریف کن ببینم تمام ماجرای دیشبو براش تعریف کردم چشم هاش از تعجب گردشده بود ×داداش خدایی به یه دخترغریبه اعتماد کردی!!! +خر شدم،احمقم که دوباره اعتماد کردم ×حالا ناراحت نشو پیداش میکنم.. هانا تمام مدارکو به فلاحی دادم لبخندی زد. آفرین دختر خوب کارت عالی بود.