آیرل رمان
دانلود رمان های عاشقانه جدید و پرطرفدار جذاب
رمان دشت میخک های وحشی از پونه سعیدی دانلود رایگان

رمان دشت میخک های وحشی از پونه سعیدی با لینک مستقیم

دانلود رمان دشت میخک های وحشی از پونه سعیدی  کامل رایگان

ژانر رمان : تخیلی، عاشقانه

تعداد صفحات : 1739

رمان دشت میخک های وحشی

خلاصه رمان : لاچین، هیچوقت فکر نمیکرد از منجلابی که اسیره، بتونه فرار کنه! اما فرار کرد تا بفهمه هرگز اسیر نبوده… اسارت واقعی اینجاست، کنار مردی که نه تنها قدرت لاچین رو میخواد، بلکه از لاچین یک وارث قانونی هم میخواد، کسی که خون دو خاندان قدرتمند رو زنده نگه داره… اینجا نبرد واقعی تازه شروع شده …

قسمتی از داستان رمان دشت میخک های وحشی

گایار خواست بلندم کنه اما مکث کرد. چرخید و به جایی پست سرش نگاه کرد. از بین چشم های نیمه بازم دیدم سه نفر ایستاده بودند. صدای خرناس آرومی اومد و گرگهای گایار کنارش ایستادند. گایار آروم گفت: امیدوارم معید زودتر از بقیه به ما برسه. سه مرد با قدرت زمین به ما حمله کردن و گایار هم با گرگهایش حمله کرد. قدرت زمین چیزی نبود که بتونه گایار رو شکست بده. دو نفر قبلی با قدرت اگرین و قدرت ببرین از خاندان باستانی بودن اما چکاد نه. گایار دو گرگ رو محافظ من نگذاشته بود. چشم هام رو بستم و دنبال حسی گشتم که بتونه منو به معید مرتبط کنه. صدای زوزه پر درد یک گرگ بلند شد. مردی با دو خنجر بزرگ به جمع اضافه شده بود و به جون گرگ های گایار افتاده بود. خواستم بلند که دستی رو شونه ام نشست. آروم چرخیدم.

نگاهم از رو آستینی که همرنگ لباس انجمن بود بالا رفت و به چهره ای رسید که آشنا بود. من این مرد رو کجا دیده بودم. نگاهش رو از رو به رو گرفت. به من نگاه کرد و از دیدن چشم هاش شناختمش. خودش بود. همون مردی که تو پایگاه انجمن دیدم. همون مرد نسبتا جوونی که تو اتاق با دو مرد دیگر منتظر من بود! لبخند محوی زد و گفت – قدرتت منو یاد کسی انداخت که شبیه تو نبود! از کنارم رد شد و گرگهای گایار مثل دو موجود مسموم شده رو زمین سقوط کردند و تلف شدند. مرد رو به روم ایستاد. حالا دیگه نمیتونستم نبرد گایار رو ببینم. خم شد تا کلاه شنل رو کنار بده اما سریع با ته مونده توانم به زدم. چشم هاش ریز شد و گفت به انجمن همممم؟ یادم نمیاد اسمش چی بود… اما میتونم تو رو جای اون برگردونم به انجمن! هممم؟

با این حرف سرخوش خندید، اسم، برگردونم! صداش تو سرم چرخید و یاد چیزی که فراموش کرده بودم رو بیدار کرد. اسم معید. اسمی که فقط من میدونم… باز گرداننده! آره … لب هام زمزمه اما صدام در حدی نبود که مرد بشنوه. اینبار با قدرت بیشتری دست کرد و لبه شنلم رو گرفت. از رو زمین راحت منو بلند کرد. در حالی که  دسـتش رو با هر دو دست گرفتم تا از خودم دورش کنم. اما با دست گردنم رو گرفت. درحالی که دستش گردنم رو به قصد شکستن فشار میداد گفت: چیزی با جنازه شدن فاصله ندارید حالا جواب منو بـده… فشار دستش کمی کم شد و گفت: تو از کدوم خاندانی؟ با تمام توانم به صورتش تف کردم مشت دست آزادش به سمت صورتم حرکت کرد اما جلو صورتم ایستاد. فکر کردم این حرکتش فقط برای تهدید بود اما …

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: دشت میخک های وحشی
  • ژانر: تخیلی، عاشقانه
  • نویسنده: پونه سعیدی
  • ویراستار: آیرل
  • تعداد صفحات: 1739
  • حجم: 61.31 مگابایت
  • منبع تایپ: آیرل
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 723 بازدید
  • 40,000 تومان
https://ayrelroman.ir/?p=5978
لینک کوتاه مطلب:
برچسب ها
موضوعات
آخرین نظرات
نماد اعتماد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.