رمان خواستگاری یا انتخاب از مرتضی مودب پور با لینک مستقیم
دانلود رمان خواستگاری یا انتخاب نسخه کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه ، اجتماعی
تعداد صفحات : 125

خلاصه رمان : مریم و فریبا و شهره واستادن و منتظرن که مترو بیاد . در ضمن دارن با هم دیگه صحبت می کنن. تو مترو یه عده خانم و آقا هم هستن. البته بیشتر خانما هستن
فریبا : یه دختر ، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش تو یه مغازه و براش مشتری بیاد و اگه پسندیدش، ببره بزاره تو خونه ش!
مریم : منکه از این جرات آ ندارم به بابام بگم من می خوام برم خواستگاری!
قسمتی از داستان رمان خواستگاری یا انتخاب
ای بابا! ایشون همه چیزشون خوب و عالیه! ایشااله یه خرده که با هم آشناتر شدیم، یه چند جلسه با رفقا مردونه ورشون می داریم و با هم می بریم بیرون و اخلاق شون دست مون میآد! «تا فریبرز اینو می گه، رگ گردن پدره و پسره از غیرت می زنه بیرون و پسره در حالی که از جاش بلند می شه می گه»
بی شرف خواهر منو می خوای با رفقات مردونه ورداری ببری بیرون؟! همین موقع دختر با یه سینی چایی وارد سالن تو می شه! تا چشم فریبرز به دختره می افته، تازه متوجه اوضاع می شه ومی گه» وای خدا مرگم بده! «پدره و پسره می ریزن سر فریبرز و پسره می گه» دو ساعته نشستی اینجا و داری دری وری می گی!
هیچی بهت نگفتم پر رو شدی؟!فریبرز که وسط پدره و پسره گیر کرده با التماس داد می زنه و می گه» : بخدا سوء تفاهم شده! شما اشتباه متوجه شدین! پسره : ما اشتباه متوجه شدیم بی شرف؟! آبجی منو می خوای مردونه ببری بیرون؟! «پدر پسره همونجور که یقه فریبرز رو گرفت به پسرش می گه»
امونش نده محسن! بزنش بی شرفو! «شروع می کنن به زدن فریبرز از زیر دست و پاشون داد می زنه « نزنین بابا! اشتباه شده والا! خان دایی! فریبا اینا رو نجات بده ! بعد دوباهر داد می زنه ومی گه» نزنین بابا! والا سوء تفاهم شده! ما خواستگاری دخترتون نیومدیم که! یه دقیقه شما دست نگه دارین تا بگم من …
https://ayrelroman.ir/?p=17
لینک کوتاه مطلب: