دانلود رمان توکا از مهتاب ر کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، صحنه دار، اروتیک، انتقامی
تعداد صفحات : 1856
خلاصه رمان : گرشا پسری که بعد از سالها دوری از خانواده، از خارج از کشور به ایران برمیگرده تا توی مراسم ختم پدرش شرکت کنه، درست توی اولین روز ورودش به عمارت پدری با دختری ریز نقش و دست و پاچلفتی روبرو میشه که خدمتکار اونجاست و این دختر کوچولوی هاتمون قراره چه خرابکاریایی به بار بیاره باید دید چی پیش میاد؟!
قسمتی از داستان رمان توکا
فقط قول بده جر نزنیا یکی من ،یکی تو توکا مهربون ترین و شیرین ترین مادر دنیا میشد، عزیز و دوست داشتنی بود و خاص و زیبا و باقی میموند. روی موهاش رو برای بار هزارم بوسیدم و گفتم: –مرسی بابت تمام چیزای خوبی که بهم دادی توکا چشماش به خاطر اشک برق میزد: –اخر هفته مراسم ازدواج مون توی همین موسسه برگذار میشه و بعدش کار اینجا به طور رسمی شروع میشه اونم به مدیریت خودت این تنها کاریه که میتونم برات انجام بدم. بالاخره مهمونی تموم شد و تونستیم به خونه برگردیم. بچه ها یه لحظه هم توکا رو ول نمیکردن و با هزار بدبختی تونستم راضی شون کنم، بعد از کلی قول و وعده و وعید ازش دل کندن و ما به طرف ماشین رفتیم.
توکا موقع راه رفتن بهم تکیه داده بود و تقریبا چرت میزد،بعد از سوار شدن توی ماشین راننده ما رو مستقیم به عمارت برگردوند. توکا کاملا خوابش برده بود برای همین آروم بغلش کردم و به طرف اتاق خواب مون بردمش. وارد اتاق که شدیم خم شدم و روی تخت گذاشتمش اما قبل از بلند شدن دستاش رو دور گردنم حلقه کرد و من رو به طرف خودش کشید. با احتیاط روش خیمه زدم و به چشمای خمارش نگاه کردم، موهای لختش رو از توی صورتش کنار زدم و گفتم: –چی شده عزیزم؟ بذار لباسام و عوض کنم بیام بغلت میکنم. توکا که خواب از سرش پریده بود با شیطنت ابرویی بالا انداخت
و گفت: –میخوام بابت اون همه کاری که واسم کردی ازت تشکر کنم وزنم رو روی ساق دستم انداختم و گفتم: –جالب شد ،اون وقت چجوری؟ لبش رو گزید و یقه م رو توی مشتش گرفت،و بعد وادارم کرد روی تخت دراز بکشم و خودش روی شکمم نشست. دستاش رو روی قفسه ی سینه م گذاشت،سرش رو نزدیک تر آورد تا به لب هام رسید،با شیطنت نفسش رو روی صورتم فوت کرد و گفت: –فقط لذت ببر. هوس بوسیدن لباش رو داشتم، انگار هیچ وقت ازش سیر نمیشدم. چجوری همچین فرشته ای رو خدا توی زندگیم فرستاد؟ شاید شیطان هم یکی از فرشته های محبوبش بوده که همچین هدیه ای بهش داده شد.