دانلود رمان تایگر از هاله نژادصاحبی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 653
خلاصه رمان :
داستان درباره دختری به نام نواست
که از بچگی خدمتکار عمارت نیکزادها بوده.
نوا پنهانی با پسر کوچیکه خاندان نیکزاد ازدواج میکنه البته بدون ثبت شدن در شناسنامهاس!
و زمانی که باردار میشه، همسرش فوت میکنه و اون در تلاش که ثابت کنه بچه از خون اون هاست.
تو همین حین محمدعلی، معروف به محمدعلی تایگر، کشتی گیر لوتی و معروف تیم ملی و برادرشوهر نوا به کمکش میاد اما…
قسمتی از داستان رمان تایگر
اینبار محمدعلی با حیرت نگاهش کرد و همین نگاه نوا را متوجه جمله اش کرد. با خجالت لب گزید و سرش را در یقهاش فرو برد. محمدعلی در حالی که گیج بازی و البته شرم او به خندهاش انداخته بود، به سختی قهقهه اش را پشت لبخند کوتاهش پنهان کرد و پاسخ داد : _منظورم این بود که داخل شیشهشیر براش شیر بذاری. که اگه یه درصد شیر خواست، بهش بدم. در حالی که کم مانده بود برای گیج بازیای که در آورده خودش را دار بزند، بدون آن که به محمدعلی نگاه کند، بیحواس لب زد: _آخه فقط سینه های خودمو دوست داره! جمله اش که تمام شد، تازه فهمید باز هم از جمله بندی درستی استفاده نکرده!
نگاه هراسان و خجالتزدهای به محمدعلی انداخت و بی توجه به لبخند او، سعی کرد جمله اش را تصحیح کند. _نه یعنی، میدونین یعنی منظورم اینه که، من اصلا… وای! نه من آخه تا حالا بهش توی شیشه شیر ندادم! واسه همین میگم که اصلا من … محمدعلی که متوجه هول شدن او شده بود، نخواست بیش از این اذیت شود. بین حرفش پرید و آرام گفت: _باشه نوا، من متوجه شدم. نگران نباش تو برو حموم. سپس همراه با هامین عقب گرد کرد و رو به روی تلوزیون نشست. میدانست نوا هربار هول میشود، به حدی رشته کلام از دستش میپرد که دیگر معنای کلمات را نمیفهمد.
و بیشک هر سوتی را با سوتی وحشتناک تری، پر رنگ میکند . اینگونه خواست به او مهلت دهد که خودش را پیدا کند. نمیخواست بیش از این با حس خجالت، خودش را آزار دهد. سپس پانسمان نمدار دستش را آرام باز کرد و روی میز گذاشت. آسیبدیدگی دستش نیازی به پانسمان نداشت. نوا که کم مانده بود از ناراحتی گریه کند، برای فرار از جو سنگین هال، خودش را داخل حمام پرت کرد. به اندازه کافی جلوی محمدعلی سخنرانی کرده بود. بدون آن که لباس هایش را از تناش بیرون بیاورد، دوش آب سرد را باز کرد و زیرش ایستاد تا شاید گرمای خجالت درونش را با سردی آب از بین ببرد.