خواندن رمان آرامش اثر مبینا.میم فایل PDF جدید(ویرایش 2024) – سازگار با ر اندروید و آیفون + دانلود رایگان
آرامش (دختر ونوس) یک دختر شاد و شیطون است، که با ورود معلم جدیدی به مدرسه شان که پسری مرموز و جدی است زندگی آرامش دستخوش تغییرات زیادی میشود …
برشی از رمان آرامش
مامان روی کاناپه خوابش برده بود و رمانش هم دستش بود کنجکاو بودم ببینم چی توی اون کتاب هست اما خوب مسلما بعدش یه دعوای اساسی با مامان داشتم. خیلی خیلی دیر میبخشید و بابای بدبختم هم مجبور بود نازش رو بکشه. پتویی از اتاقم آوردم و روی مامان کشیدم و بعد از زدن بوسهای روی گونهاش سمت اتاقم رفتم خیلی وقت ها شیطون گولم میزد که برم و بخونمش اما عذاب وجدان میگرفتم شدید. نمیدونم چی اون تو بود که مامان نمیذاشت بخونم موقع چاپش که میتونستم بخونم. روی تختم نشستم و از زیر تختم آلبوم عکس خانوادگیمون رو
بیرون کشیدم. فقط یه عکس از عموم داشتم که اون هم بود و نبودش فرقی نداشت برای پنج، شش سالگیش بود. نمیدونم چرا انقدر دوست داشتم ببینمش شاید چون تا به حال ندیده بودمش حریص شده بودم. خصلت من این بود چیزی رو که نداشتم برای داشتنش حریص میشدم. پوفی کشیدم و کتابم رو از کیفم درآوردم و مشغول خوندن درس فردام شدم فردا پنج شنبه بود و آخرین روز، اصلا پنج شنبه ها حس مدرسه رو نداشتم کسل کننده بود. سه شنبه و چهارشنبهها با این معلم خودشیفته داشتم و قسم خورده بودم زهرم رو بریزم… آرامش نبودم اگه تلافی نکنم…
همراه بهار بعد از مدرسه سمت خونهی ما رفتیم تا من هم آماده بشم. بهار لباس هاش رو از خونه آورده بود تا دیگه نره خونه و دیرش بشه. نمیدونم چرا انقدر به یه پسر بها میدادن؟ من که واسه خاطر خودم هم یه لیوان به زور میآوردم حالا این میرفت پیش رلش، من رو که میکشتن همچین کاری نمیکردم اهل گوش دادن به جنس مخالف جز بابام و داداشم نبودم. تا یکم رو میدادی پسر خاله میشدن. همیشه مامان میگفت دختر عاشق که بشی این چیزها برات عادی میش…. تا وقت گیر بیاری میخوای پیش اونی که دوستش داری بری اما بنظرم همش حرف بود …
مرجع این مطلب رسانه فرهنگی رمانبوک به نشانی: رمان آرامش
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیرل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.