دانلود رمان آخرین یاقوت سیاه از آیلی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی، مافیایی
تعداد صفحات : 170
خلاصه رمان : دلوین دختر 19 ساله ای که توی مهمونی با یک مافیای قوی دورگه ایتالیایی، ایرانی اشنا میشه به اسم دیاکو و دلوین توی یک اتفاق نشون میده که مرده اما نمرده و داره درسشو تموم کنه اما دیاکو میفهمه و….
قسمتی از داستان رمان آخرین یاقوت سیاه
وقتي رفت سرمو به صندلي تكيه دادم داشتم فكر ميكردم چيكار كنم الان چطوري دختره رو رازي كنم براي ازدواج كه كسي بدون اجازه گرفتن درو باز كرد بعدم صداي نچسب دلارام اومد گفت: دلارام: سلام عشقم ميدونم خستهاي اومدم خستگيتو رفع كنم. دياكو: سلام مگه نگفتم ديگه نبينمت. دلارام: يعني تصميمت واقعا جديه ميخواهي جدا بشي. دياكو: اره حالا برو برات بليط گرفتم شب پرواز داري برو… دلارام: يعني به همين زودي داري بيرونم ميكني چرا واقعا. دياكو: گفتم برو بيرون وسايلتو جمع كن برو هتل نزديك فرودگاه دلارام: نميرم ميخواي چيكار كني هان ولم كن ديگه من دوست دارم. دياكو: پس نميري ديگه باشه بمون دلارام: يعني چي واقعا بمونم پيشت واي عشقم ميدونستم دلت نمياد من رو بفرستي.
دياكو: نه پيش خودم ميفروشمت چون دلت خيلي ميخواد اينجا بموني. دلارام: شوخي ميكني يعني چي من رو ميفروشي. دياكو: يا ميري يا ميفروشمت كدوم انتخاب با خودته فكر كنم اولي بهتره. دلارام: عوضي باشه ميرم اما يك روز بر ميگردم انتقام ميگيرم. دياكو: باشه من كه منتظر انتقامت ميمونم. دلارام: عزيزم من از تو انتقام نميگيرم يكي ديگه بايد منتظر انتقام باشه. دياكو: يعني چي كي منتظر انتقام تو باشه. دلارام: اونو ديگه بعداً ميفهمي باي عشقم رفت من بايد بفهمم اين ميخواد چيكار كنه بايد متوجه بشم چرا اينجوري گفت گوشيم رو در آوردم به كاويان زنگ زدم و گفتم. دياكو: سلام كاويان كجايي. كاويان: تو شركت تو كجايي دياكو: خوبه بيا اتاقم منم شركتم. كاويان: باشه داداش قطع كردم منتظر شدم كه بياد كه تقهاي به در خورد بعدم صداي كاويان اومد
كاويان: سلام داداش چي شده چرا گفتي زود بيام. دياكو: سلام بيا بشين بايد بهم كمك كني بدونم دلارام ميخواد از كي انتقام بگيره… كاويان: واي داداش چرا انتقام از كي چي. دياكو: بهش گفتم برو از اينجا پيش خانوادت آلمان دارم ازدواج ميكنم اونم گفت كه از يكي ميخواد انتقام بگيره كه من نيستم. داشتم ادامه حرفامو ميزدم كه در با شتاب باز شد بعد پويان عصبي اومد تو. دياكو: چته رم كردي پويان: داداش دلوين تصادف كرده وضعيتش وخيمه حالش خيلي بده ميگن كه از قصد بهش زدن مرواريدم پيشش بوده اونم زخمي شده الان چيكار كنم داداش. داشتم چي ميشنيدم شراب كوچولوم تصادف كرده كاره كي ميتونه باشه اگه كار دلارام باشه كه ميكشمش زندش نميزارم اگه چيزيش بشه كاويان تا شنيد كه گفت …