رمان آخرین برگ روی دیوار لیلا حمید

دانلود رمان آخرین برگ روی دیوار اثر لیلا حمید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سوپرایز جدید رمان بوک به کاربران عزیز / دختری آزاد و امروزی، بعد از مرگ ناگهانی پدر و مادرش اجبار می‌ یابد تا رسیدن به سن قانونی و هجده سالگی با خانواده متحجر و مقتدر پدربزرگش زندگی کند، آن هم در ساختمانی با سه پسر جوان، تقابل فرهنگ ها و نگرش ها …

خلاصه رمان آخرین برگ روی دیوار

نگاهی به کلونی دخترها انداخت و به سمتشان رفت … نزدیک که رسید، متوجه حضورش شدند و صحبتشان را قطع کرده و به طرفش برگشتند … سری به نشانه ادب خم کرد و لبخندی به همه زد … اما دختر سیاه پوش نشسته روی صندلی سفید فایبرگلاس را مخاطب قرار داد: تسلیت میگم خانم فخار … من همین امروز فهمیدم … دختر در اولین روز ترم جدید، زیاد تسلیت شنیده بود و کسل تر از آن بود که بتواند آداب اجتماعی را رعایت کرده و بدون بروز حس خستگی صحبت کند: تشکر

کمی این پا و آن پا کرد و گفت: راستش مطلب مهمی پیش اومده که باید بهتون بگم؛ تنها! بعد به دخترهای دور و بر نگاه کرد و با نگاه خواست تنهایشان بگذارند … دخترها نگاه پر حرفی بین هم رد و بدل کردند و بلند شدند و سر میز دیگری رفتند … با رفتن یا دک کردن دخترها روی صندلی روبه روی خانم فخار نشست … کمی صندلیش را کج کرد تا میله سایبان وسط میز مزاحم دیدش نباشد …

از وقتی دکتر اکبری رئیس دانشکده شده بود تعدادی میز و صندلی در فضای سبز حیاط قرار داده شده بود که در کنار بوفه محقر دانشکده حس کافی شاپ را تداعی می کرد … میز و صندلی ها گاها توسط پرندگان نقاشی می شدند، اما دانشجوها با اشتیاق شخصا تمیزشان کرده و با لذت وافر از آن استفاده می کردند …